انتصاب شمخانی و امید به رفع حصر و مصالحه هسته‌ای

انتصاب شمخانی به دبیری و نماینده رهبری در شورای امنیت ملی رویدادی واجد اهمیت و در عین حال کمی دور از انتظار بود. قبلا گمانه زنی ها حول افرادی چون محمد فروزنده ، محمد شریعتمداری و باقر ذوالقدر دور می زد. حال کسی به عنوان جایگزین سعید جلیلی انتخاب شده است که فاصله اش با سیاست های موجود و حاکمیت دور تر از افراد یاد شده است.
شمخانی به اصلاح طلبان و بخصوص خاتمی و رفسنجانی نزدیک است. حضور او در ریاست دبیرخانه شورای امنیت ملی در تقابل با خطی است که در ۸ سال گذشته در این مجموعه دنبال شده است.

172743_890
شمخانی در سال ۱۳۷۶ اصلاح طلب نبود و بیشتر به جناح راست نزدیک بود. البته او هیچگاه عضو حزب سیاسی نبوده است حضور وزیر دفاع دولت اصلاخات در راس وزارت دفاع حاصل چانه زنی خاتمی با رهبری بود. او در دور اول ریاست جمهوری خاتمی از مجموعه وزیرانی بود که همراهی با برنامه اصلاح طلبی دوم خرداد نداشت. او حتی در انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری کاندید شد و به رقابت با خاتمی پرداخت. موضوع محوری تبلیغاتی شمخانی در سال ۱۳۸۰ امنیت بود و تناسبی با توسعه سیاسی و تقویت جامعه مدنی نداشت.
اما در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی فاصله وی با اصلاح طلبان کم شد و در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به سمت نزدیکی رفت. بر مبنای برخی شنیده ها شمخانی در انتخابات ۱۳۸۸ مدافع ریاست جمهوری میر حسین موسوی بود. اما همراهی با جنبش سبز و بخصوص در مرحله پسا انتخاباتی آن نداشت. در عین حال منتقد حاکمیت و برخورد های امنیتی با اعتراضات نیز بود. در طول ۴ سال گذشته سخنی از شمخانی بر علیه جنبش سیز شنیده نشده است.
شمخانی در برنامه “دیروز، امروز، فردا” در سال ۱۳۸۹ با تاکید بر اینکه “به عنوان نظامی نباید وارد مسائل سیاسی شوم” هم به دخالت مستقیم نظامیان در سیاست تلویحا اعتراض کرد و هم حضور معترضان به نتیجه انتخابات در خیابان‌ها را “حضور پر شکوه مردم” نامید.
خامنه ای برای کسی اکنون حکم نمایندگی در شورای امنیت ملی زده است که بر مبنای ملاک های او از خواص بی بصیرت وساکتین فتنه است !
انتخاب شمخانی نوعی عقب نشینی خامنه ای از مواضع گذشته اش نیز محسوب می شود مگر اینکه شمخانی در پست جدید مواضع دلخواه او را اتخاذ کند که تردید وجود دارد چنین اتفاقی بیفتد.
البته حسن روحانی در دورانی که بشدت مورد حمله مدافعان ولایت فقیه مطلقه قرار داشت، کماکان نماینده رهبری در شورای امنیت ملی بود. در آن دوره ، نمایندگی رهبری تعارضی با ادعای ولایتمداری حمله کنندگان به روحانی پیدا نکرد. این دو گانگی ها محصول تناقض ها و پارادوکس هایی است که در نظام ولایت فقیه و نا توانی آن در ایجاد تعادل در عرصه سیاسی وجود دارد.
شمخانی همچنین در برابر حملاتی که به پایان جنگ می شد، به دفاع از تصمیم آیت الله خمینی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پرداخت.
سخن وی مبنی بر عدم خیانت ابوالحسن بنی صدر در مصاحبه با صدا وسیما نیز خبر ساز شد. علی رغم حملاتی که به او شد، اما از حرف خود عقب نشینی نکرد ضمن اینکه تاکید نمود با مواضع و دیدگاه بنی صدر در خصوص مدیریت جنگ مخالف بوده است و بر اشتباهات وی تصریح کرد.
مواضع شمخانی از گفتمان اعتدال روحانی فراتر می رود و به اصلاح طلبان نزدیک می شود.بازگشت غیر مترقبه وی به حاکمیت و تصدی پست مهم دبیری شورای امنیت ملی نشانگر تغییراتی در عرصه سیاسی است. شمخانی هم از حسن روحانی و هم از خامنه ای حکم دریافت کرد و بدینترتیب موقعیت مستحکمی دارد.
اما تبعات حضور وی در شورای امنیت ملی چه خواهد بود ؟
اگر چه نقش دبیر شورای امنیت ملی در پرونده هسته ای بمانند سابق نیست اما همانطور که روحانی و ظریف تاکید کردند سیاستگزاری و تدوین راهبرد ها در خصوص فعالیت های هسته ای کماکان در شورای امنیت ملی انجام می شود.
بین نظرات شمخانی و ظریف در خصوص سیاست خارجی و تعاملات منطقه ای و جهانی ایران اشتراک نظر وجود دارد. در اصل هر دو تاکید بر برخورد آشتی جویانه و عدم اتخاذ رویکرد تقابلی دارند. البته شمخانی نیز عقبه غرب ستیزی دارد و اهل عادی سازی رابطه با آمریکا نیست اما با برخورد های ستیزه جویانه همراهی ندارد و رویکرد دفاعی و نرم را تجویز می کند.
شمخانی بعد از سال ها سیاست ورزی و سوابق مدیریت ارشد نظامی به نوعی میانه روی پراگماتیستی رسیده است و بر این مبنا به تنش زدایی در عرصه خارجی و عدم استفاده از قابلیت های سخت افزاری امنیتی بها می دهد.
شمخانی به دنبال کاهش شکاف ملت و دولت است و از این رو سعی می کند تا نهاد های امنیتی را در چارچوب نزدیک سازی مردم و حکومت هماهنگ نماید. اگر چه نهاد های امنیتی وبخصوص سپاه و نیروی انتظامی در برابر هماهنگ سازی فرایند های امنیتی مقاومت کرده اند و این مساله چالشی جدی برای شمخانی است.
انتخاب او احتمال مصالحه هسته ای و رسیدن به توافقی دو طرفه بین ایران و ۱+۵ را تقویت می کند اگر چه هنوز نمی توان در این خصوص به صورت قطعی قضاوت کرد . فرجام بحران هسته ای در دور جدید مذاکرات به صورت عینی مشخص خواهد شد. اما در حال حاضر قرائنی وجود دارد که امید ها را زیاد می نماید که حداقل رویارویی هسته ای از نقطه جوش دور شده و روند کنونی تشدید شکاف وارونه می گردد.
شمخانی دیدگاهی را سیاست خارجی تقویت می نماید که لحن نرم و رویکرد تلطیف گرایانه را در حل مشکلات دنبال می نماید.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.