دولت جدید و کادرهای بازمانده از قبل

سنجش کمی تغییرات در پست‌های کلیدی دولت یازدهم – قسمت اول

در سپهر سیاست، تغییر دولت‌ها با جابه‌جایی صاحب‌ منصبان و مدیران پیوند خورده است. تغییر علاوه بر دگرگونی سیاست‌ها و راه‌برد‌ها، تحول در کارگزاران را نیز ضروری می‌سازد. البته دامنه و نوع تغییر بسته به ویژگی‌های ساختار سیاسی، متفاوت است. اما در دموکراسی و هر تغییر موثر سیاسی، گردش نخبگان در ساختار قدرت الزامی است.

در ساختار سیاسی خاص ایران نیز با هر تحول بزرگ سیاسی، مدیران و کارگزاران عوض شده‌اند. گاهی حالت افراط پیدا کرده و تیم جدید به صورت قطاری وارد شده و قدیمی‌ها را کاملا جارو کرده است.

168513_832

اما منطقی است وقتی دیدگاهی جدید که از اساس با دیدگاه موجود متفاوت است، سکان قوا را در دست بگیرد، به خانه تکانی در سطوح مختلف مدیریتی و بخصوص مناصب ارشد دست بزند. کار غلط و مذموم تصفیه کامل بدنه هر دستگاه دولتی و جابه‌جایی کلیه کارمندان و کارشناسان است. اما در سطح مدیران طبیعی است که دگرگونی و جابجایی باید صورت بگیرد. اساسا بخشی از موفقیت هر دولت جدید، در انتخاب کارگزاران ارشد متناسب با برنامه و ایده مرکزی خود است.

 

حال با این توضیح کلی، عمل‌کرد دولت یازدهم در سطح جابه‌جایی مدیران ارشد مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. از آنجایی‌ که تفاوت ژرف و عمیقی بین گفتمان روحانی و احمدی‌نژاد وجود دارد، لذا به طور طبیعی انتظار می‌رفت و می‌رود که جابه‌جایی وسیعی در سطح متصدیان قوه مجریه صورت بگیرد.

 

 

الان حدودا نزدیک به دو ماه از فعالیت دولت می‌گذرد. همان‌گونه که حسن روحانی خیلی سریع کابینه‌اش را به مجلس معرفی کرد و کارگزاران ارشدش را انتخاب نمود، در کلیه مراکز قوه مجریه نیز می‌توان توقع داشت آهنگ تغییرات مدیران ارشد با سرعت انتخاب و تصمیم گیری روحانی فاصله نگیرد. البته انتظار در محدوده مدیران ارشد است. دگرگونی در کلیه سطوح مدیریتی امر زمان‌بری است و برای مدیران میانی و رده پایین هنوز فرصت انتخاب باقی است. اما در سطح معاونت‌ها و روسای موسسات بزرگ وابسته به وزارت‌خانه و دولت انتظار می‌رود که تحولات زود تحقق یابد. معمولا گذشت زمان انجام تغییرات را سخت‌تر می‌کند.

 

از این‌ر‌‌‌‌‌و در سلسله مقالات پیش رو، تغییرات در مراکز مهم دولت مورد بررسی قرار می‌گیرد. قسمت اول شامل مروری کلی و کمی است و تغییرات به صورت کمی و نه کیفی بررسی می‌شود.

 

از آنجایی‌که وزارت‌خانه‌های علوم، آموزش و پرورش و ورزش هنوز وزیر ندارند لذا از شمول بررسی خارج گشته‌اند.

 

معاونت‌ها و مراکز استراتژیک در هر وزارت‌خانه به عنوان مناصب ارشد در نظر گرفته شده‌اند. تعداد مناصب ارشد در زیر مجموعه‌های قوه مجریه متفاوت است. برخی حوزه‌ها مثل سفارتخانه‌ها از دایره ارزیابی مستثنی شدند چون تغییر سفیر ضوابط خاصی دارد و مدت زمان زیادی طول می‌کشد. هم‌چنین برخورد مشابهی با روسای استانی هر وزارت‌خانه انجام شده است که هنوز برای ارزیابی آهنگ انتخاب آنها زود است.

شدت و اندازه تغییرات، هم بیان‌گر اراده و جدیت دولت برای تغییر شرایط و سامان‌دهی به شکل جدید دولت است و هم در عین حال مشکلات و تنگنا‌های دولت و هم‌چنین میزان مقاومت در برابر تحولات را نیز منعکس می‌سازد.

جدول زیر انتصاب‌های دولت اعتدال را در سطح وزارت خانه‌ها و دیگر مراکز مهم دولت به نمایش می‌گذارد. این مطالعه در مراحل اولیه است و هنوز تا تکمیل فاصله دارد.

 

taghir

 

 

دقت داده‌ها صد در صد نیست و ممکن است در زمینه جمع‌آوری اطلاعات مربوطه به عزل و نصب‌ها، نقص و خطا‌ها‌یی رخ داده باشد. نقد و ترمیم اشتباهات می‌تواند به بهبود و ارتقاء کیفی این مطالعه کمک نماید.

 

هم‌چنین در این جدول تغییرات صرفا از زاویه کمی و عددی نشان داده شده است. در مقالات آتی به تفکیک در خصوص وزارت‌خانه‌های کلیدی، ارزیابی کیفی نیز صورت می‌گیرد. اما همین سنجش اولیه در تبیین چشم‌انداز آینده تحولات سیاسی در کشورمفید است. هم‌چنین می‌تواند پایه‌ای برای ارزیابی عمل‌کرد دولت روحانی و پیش‌بینی فرجام آن باشد.

همان‌گونه که در جدول مشاهده می‌شود بیشترین درصد تغییر در نهاد ریاست جمهوری و بعدا وزارت نفت، وزارت ارشاد، وزارت خارجه و وزارت بهداشت است. کمترین تغییرات به‌ترتیب در وزارت‌خانه‌های اطلاعات، دادگستری، جهاد و کشاورزی و تعاون و رفاه اجتماعی و بانک‌های دولتی و دانشگاه‌های علوم پزشکی است.

متوسط تغییرات ۴۵% است. باز تاکید می‌شود که فقط مناصب ارشد شامل قائم مقام ریاست دستگاه، معاونت‌ها، مدیریت حوزه وزارتی، سخن‌گو و مراکز هم عرض معاونت‌ها در بخش‌های زیر مجموعه قوه مجریه در نظر گرفته شده‌اند. معاونت‌های کوچک در قیاس با وزارت خانه‌ها مانند سازمان محیط زیست، منطقه آزاد، سازمان انرژی اتمی، معاونت برنامه ریزی و… در نظر گرفته نشده‌اند.

این عدد اگر چه ملاک قطعی و فیصله بخشی برای داوری پیرامون قابلیت تحول بخش و دگرگون‌ساز دولت یازدهم نیست اما در عین حال نشانه و گمانه مناسب و در خور تاملی است.

اگر این شاخص در هفته‌های آینده تغییر مشهودی نیابد و آهنگ جابجایی‌ها در مراکز دولتی شتاب نگیرد، آن‌گاه عمل‌کرد روحانی در تغییر اساسی در بدنه دولت و سکان‌داران وزارت‌خانه‌ها و مراکز استراتژیک زیر مجموعه ریاست جمهوری، قوی نخواهد بود.

این شاخص احتمالی را برجسته می‌سازد که هنوز نیمی از کادر دولت احمدی‌نژاد بر سر کار هستند و لذا در وضعیت قوه مجریه تغییر استراتژیک و پردامنه‌ای صورت نگرفته است.

از آنجایی‌که بین وعده‌ها و سمت‌گیری دولت روحانی و برنامه اعلام شده آن با استراتژی و مبانی سیاسی و اعتقادی احمدی‌نژاد تفاوت زیاد و معناداری وجود دارد، لذا باقی ماندن نیمی از نیرو‌های دولت احمدی‌نژاد و وابستگان به جریان شکست خورده در ۲۴ خرداد، چشم انداز مناسبی را برای تحقق به مطالبات مردم نشان نمی‌دهد.

از آنجایی‌که جمع قابل اعتنایی از مسئولین جدید نیز در دولت احمدی‌نژاد از اولیای امور بوده‌اند و افرادی خارج از دایره اصول گرایی نیستند، بنابراین این عامل نیز به نوبه خود وزن تغییرات جدی در کارگزاران دولت و تناسب آنها با پیام ۲۴ خرداد را کاهش می‌دهد. درصد کمی از مدیران جدید متعلق به کارگزاران دوره اصلاحات هستند. بدین ترتیب رقم واقعی درصد تغییرات کل در صاحب منصبان دولت روحانی پایین‌تر خواهد رفت.

 

از سوی دیگر این عدد برگ تایید دیگری است که روی‌کرد اعتدالی روحانی، میانه ریاضی و معدل‌گیری بین وضع موجود و وضع مطلوب وعده داده شده او است و روحانی باز نقطه وسط را انتخاب کرده است.

در مجموع همان‌گونه که پیشتر گفته شد نمی‌توان نتیجه‌گیری قطعی از این مطالعه ابتدایی داشت. جمع‌بندی انجام شده در این مرحله صرفا یک گمانه زنی است و محتاج اطلاعات بیشتر و هم‌چنین گذشت زمان است تا پرونده انتخاب صاحب منصبان ارشد به صورت کامل بسته شود. هم‌چنین معلوم شدن وزرای علوم، آموزش و پرورش و ورزش نیز نتایج جدول را دست‌خوش تغییر خواهد ساخت که لزوما به زیاد شدن درصد کل تغییرات نخواهد انجامید.

در مقالات بعدی به تفکیک وزارت‌خانه‌های کشور، خارجه، نفت، ارشاد، اقتصاد و اطلاعات به صورت تفصیلی از منظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.