عادی‌سازی رابطه با آمریکا؛ چالشی در برابر”تفاهم هسته‌ای “

در حالی که مذاکرات ژنو نزدیک می‌شود، سخنان مقامات ایرانی و آمریکایی دیگر حال و هوای خوش‌بینانه آغازین را ندارند و نکات اختلاف برجسته‌تر شده‌اند.

در دوره‌های سابق و به طور مشخص در جریان گفت‌وگو‌های استانبول و آلماتی، معمولا روند چنین بود که پیش از دور اول مذاکرات، صحبت‌های مثبتی از سوی طرفین ایراد می‌شد و چشم‌انداز نسبتا امیدوار کننده‌ای ترسیم می‌گشت. اما بعد از برگزاری نشست اول، این روند معکوس شده، مذاکرات بی‌نتیجه پایان می‌گرفت و شکاف گسترده‌تر می‌شد.

110720045733_iran-us-flags-640x360-16x9

این بار به نظر می‌رسد فضا متفاوت باشد. همچنین از روند فوق نیز نمی‌توان به اصلی خدشه‌ناپذیر رسید. در عین حال به نتیجه رسیدن مذاکرات پیش‌ رو احتمالی قابل اعتنا است، اما امکان تداوم روند یادشده نیز وجود دارد.

گفته‌های مقامات

سخنان اوباما در دیدار با نتانیاهو و تاکید بر باز بودن چشمان آمریکا در آزمودن آشتی‌جویی اعلام شده روحانی و حفظ گزینه نظامی بر روی میز، با واکنش تند ظریف مواجه شد. او نتایاهو و لابی اسرائیل را متهم کرد که پس از شکست در افزایش انزوای ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، در تلاش برای شکست مذاکرات هستند.

او همچنین در مصاحبه با “سی‌ان‌ان” گفت: «به عقیده من سران سیاسی باید رهبری کنند. من از اینکه اوباما از زبانی استفاده کرد که برای مردم ایران توهین‌‌آمیز بود ناامید شدم. به نظر من، اوباما باید به تصمیم خود برای تعامل با ایران بر مبنای اعتماد متقابل پایبند باشد.»

اوباما در مصاحبه با آسوشیتدپرس نیز تاکید کرد که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا در برآوردی محتاطانه‌تر از همتایان اسرائیلی خود معتقدند ایران یکسال بیشتر با دستیابی به بمب اتم فاصله ندارد. احتمالا این ارزیابی جدید سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا است، چون تا پیش از این گزارش آنها مبتنی بر عدم اقدام ایران در فعال کردن برنامه نظامی تعلیق شده خود پس از ۲۰۰۳ بود.

خامنه‌ای نیز موضعی انتقادی‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد، نسبت به تحرکات روحانی در نیویورک گرفت. او بر اراده نظام در عدم عادی‌سازی رابطه با امریکا و تداوم مناسبات خصمانه صحه گذاشت. از سخنان خامنه‌ای می‌شود فهمید که او با گفت‌وگوی روحانی و اوباما موافق نبوده است. عدم خشنودی صریح او از برخی اتفاقاتی که در نیویورک افتاد، کار روحانی برای تعامل را سخت می‌کند. البته خامنه‌ای کماکان از مصالحه کنترل‌شده در مناقشه هسته‌ای با هدف رفع تحریم‌ها در فاصله زمانی کوتاه‌مدت حمایت می‌کند. بر مبنای برخی شنیده‌ها که امکان راست آزمایی آنها وجود ندارد، گفت‌وگوی تلفنی روحانی با اوباما ناشی از اصرار ظریف و موسویان بوده است.

از سوی دیگر موضع‌گیری خامنه‌ای، فضا را برای انداختن بار مسئولیت ناکامی احتمالی مذاکرات بر دوش روحانی و حقانیت دیدگاه بدبینانه او مساعد ساخت. همچنین نشان داد روحانی اختیارات تامی نیز ندارد و باید توجه بیشتری به حساسیت‌ها نشان دهد. با این همه، جنبه حمایتی خامنه‌ای از رویکرد هسته‌ای تعاملی روحانی بیش از بعد انتقادی آن است.

ظریف در گزارشی که بعد از دیدار سه ساعته با کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی داد، مدعی تقدیر تقریبا همه نمایندگان حاضر در جلسه از تلاش‌های انجام شده در سفر نیویورک شد، اما به انتقادهای جدی آنها نیز اشاره کرد.

ظریف اعلام کرد سیاست وزارت خارجه استفاده از بهره‌گیری اختلاف در بین هیات حاکمه آمریکا است. او همچنین مدعی شد کنگره آمریکا نظر مثبتی به دیپلماسی پارلمانی با ایران دارد، اما تحقق این اتفاق نیازمند نظر مثبت رهبری است. این ادعا همسویی آشکاری با تلاش‌ها و پیشنهادات برخی از جریان‌هایی دارد که در جایگاه حل مناقشه هسته‌ای از منظر حکومت ایران در رسانه‌های آمریکایی فعال هستند.

روحانی نیز بعد از پایان جلسه هیات دولت در ۱۳ مهر ضمن تشکر از خامنه‌ای گفت: «دولت در حرکت رو به جلوی خود بر اساس منافع ملی و رهنمودهای مقام معظم رهبری گام برخواهد داشت و با تمام توان از حقوق هسته‌ای ملت ایران دفاع خواهد کرد و برای رفع تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد.»

او ضمن استقبال از انتقادات سازنده گفت: «دولت وی صدای صاحبنظران را می‌شنود و آنجا که نیاز باشد روند امور را اصلاح خواهد کرد.”

بنابراین معلوم می‌شود دولت در مسیر اجرای سیاست‌های خود با موانع و مقاومت‌هایی مواجه است و بر روی چگونگی تعامل و مرز‌های آن بین بخش‌های مختلف حاکمیت هم نظری وجود ندارد.

چشم‌انداز مذاکرات ژنو

آمریکا در راهبرد دو مسیره گفت‌وگو و فشار، تغییری ایجاد نکرده است. مقامات این کشور تصریح کرده‌اند برنامه و ادعا‌های روحانی را تست خواهند کرد. در این مرحله فشار‌ها به قوت خود باقی است. همگرایی بین اقدامات عملی و ادعا‌های تیم جدید هسته‌ای ایران راه را برای کاهش مرحله به مرحله تحریم‌ها تسهیل می‌کند. در غیر این‌صورت فشار‌ها افزایش می‌یابد.

بنابراین برخلاف ادعای ظریف، اوباما تغییری در موضعش نداده و در سخنرانی مجمع عمومی، جهت پاسخ مثبت به ادعای تعامل روحانی تکیه بر هویج کرده و در دیدار با نتانیاهو اشاره به چماق.

جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز در آخرین موضع‌گیری خود خواستار آن شد که ایران با مجموعه پیشنهادهای جدید به ژنو بیاید. غرب منتظر است ببیند پاسخ‌های جدید ایران به بسته پیشنهادی ۱+۵ چیست.

بر اساس ادعای نشریه عربستانی “الحیات”، غرب بسته اش را به‌روز ساخته و خواهان موافقت ایران با اقداماتی چون تعلیق غنی‌سازی بیست درصدی اورانیوم، تعطیل کردن تأسیسات غنی‌سازی فردو، تحویل بخش زیاد ذخیره اورانیوم غنی‌سازی شده تا ۲۰ درصد به یک کشور هسته‌ای بزرگ در ازاء دریافت میله سوخت ۲۰ درصد برای مصارف و تحقیقات پزشکی رآکتور تهران و امضای پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح اتمی است.

در مقابل، غرب غنی‌سازی اورانیوم ۵ درصدی تحت نظارت آژانس اتمی را می‌پذیرد و بخشی از تحریم‌ها نیز تعلیق می‌شود. ایران تاکنون به شکل صریح و رسمی مشخص نکرده که نسبت به گذشته تا چه اندازه آماده تغییر در فعالیت‌های هسته‌ای خود خواهد بود.

علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران نیز در این میان، خبر داد که چهار نفر به دلیل خرابکاری در تاسیسات اتمی بازداشت شده‌اند. این مسئله می‌تواند با اخلال‌گری خارجی در ارتباط باشد و به نوبه خود بر مسیر مذاکرات تاثیری منفی بگذارد.

چالش اصلی پیش روی مذاکرات

به نظر می‌رسد پیوند دو موضوع، یعنی عادی سازی رابطه با آمریکا و تفاهم هسته‌ای احتمالی، بزرگترین چالش پیرامون موفقیت گفت‌وگو‌های ژنو باشد. از این زاویه به عملکرد جواد ظریف و تیم جدید هسته‌ای انتقاد وارد است که مسیر تنش‌زدایی هسته‌ای را با آب شدن یخ‌های رابطه ایران و آمریکا مرتبط ساختند. به این قرار، دولت جدید انتظارها را بالا برده، در حالی که توانایی و سرمایه لازم را در اختیار ندارد.

نتیجه تفاهم هسته‌ای محتمل، تاثیر مثبتی بر روابط ایران و آمریکا دارد اما رابطه علی و معلولی با آن ندارد. خروجی تفاهم هسته‌ای لزوما منجر به بهبود روابط با آمریکا نمی‌شود.

حل و فصل مشکلات با آمریکا فرایندی پیچیده، زمان‌بر و چند جانبه است. این چیزی نیست که به یکباره و در بازه زمانی یک ساله قابل حصول باشد. از سوی دیگر روحانی اعتبار لازم برای این کار را ندارد.

موضع خامنه‌ای در زمینه دور جدید مذاکرات اتمی، به صورت قطعی معلوم نیست. اما در تلقی خوش‌بینانه، او فقط خواهان کاهش کنترل شده ماجراجویی هسته‌ای برای دفع شر تحریم‌ها است. بنابراین با اقدامات واقعی و نمادین در زمینه هموار کردن رابطه ایران و آمریکا همراهی نمی‌کند و چه بسا قید تفاهم هسته‌ای را نیز بزند.

روحانی نیز ابزاری در دست ندارد تا بدون موافقت خامنه‌ای، سیاست اعلام شده تعاملی اش را جلو ببرد. در آن سوی میدان نیز لابی‌های اسرائیل در آمریکا فعال می‌شوند و جریان‌های افراطی با ایجاد حساسیت مشکلاتی را پدید می‌آورند. بنابراین مصلحت ایجاب می‌کند فعلا مسئله بهبود روابط ایران و آمریکا از تنش‌زدایی هسته‌ای جدا شده و به صورت متمایز در آینده دنبال شود.

جمهوری اسلامی تجربه این کار را در پذیرش صلح با عراق در سال ۱۳۶۷ دارد. متارکه جنگ ایران و عراق منجر به بهبود و عادی‌شدن رابطه ایران و عراق نشد.

شرایط بحرانی کشور اقتضاء می‌کند که هر چه زودتر هزینه‌های ماجراجویی هسته‌ای که منجر به تحمیل تحریم‌ها شده، پایان یابد. موفقیت در تفاهم هسته‌ای، دروازه ورود به تغییر رابطه خصومت‌آمیز با آمریکا خواهد بود. امری که تردید جدی وجود دارد حاکمیت خواهان آن باشد.

اما در مقطع کنونی ضرورت دارد که بار مسائل مربوط به رابطه با آمریکا و رقابت‌های متعاقب آن، بی‌جهت پرونده مذاکرات هسته‌ای را سنگین نکند و روند حرکت آن در مسیر گشایش را مختل نسازد. از این‌رو انتظار می‌رود وزارت خارجه و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای تلاش‌های خود را فقط بر روی تفاهم هسته‌ای متمرکز سازند و سمت‌گیری نسبت به آمریکا و مذاکرات و دیدار‌ها فقط در این چارچوب باشد نه اینکه حضور در عرصه جامعه مدنی امریکا و یا کوشش برای کاهش تنش‌ها با آمریکا در این مرحله به صورت موازی دنبال شود.

در هم تنیدن این دو موضوع، چالش‌های پیش روی مصالحه هسته‌ای را تشدید می‌کند و از توان دیپلماسی ایران در چارچوب جمهوری اسلامی نیز می‌کاهد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.