ظریف و انداختن ترک بر خود‌بزرگ‌بینی سپاه

سخنان جواد ظریف در دانشگاه تهران بازتاب گسترده‌ای یافت. حساس‌ترین آن مربوط به پاسخ به یکی از سوال‌ها بود که ظریف گفت: «آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما نمی‌ترسد».

بعد از بالا گفتن اعتراضات ظریف با صدور بیانیه‌ای به توضیح پیرامون سخنانش پرداخت و مخالفین را به جنجال راه انداختن و داوری بر اساس بازتاب نادرست سخنان وی متهم کرد. او گفت: «آن‌چه که آمریکا از آن می‌‌هراسد مقاومت مردم ایران است» و «در عین حال که به توان و قدرت دفاعی و نیروهای بسیجی کشور افتخار می‌کنیم، این امر واقعیتی انکارناپذیر است».

zarifsepah

«جای‌گاه و توان بالای قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران منبعث از مقاومت مردم شجاع و قهرمان ایران است و این مهم در طول دفاع هشت ساله و ایثارگری و فدارکاری آحاد ملت شریف ایران به ‌ویژه رزمندگان و ایثارگران به اثبات رسیده است.»

اما باز او مشابه سخنانش در دانشگاه تهران تاکید کرد که قدرت ناشی از مقاومت مردم، قدرت اصلی ایران است و آمریکا و کشور‌های خارجی روی آن حساب می‌کنند.

اشاره ظریف به عدم توازن و فاصله چشم‌گیر بین توانایی‌های نظامی متعارف ایران و آمریکا منطبق به واقعیت است. شجاعت وی در بیان این سخن شایسته تقدیر است. تنها با تکیه بر برآورد واقعی از قدرت می‌توان تصمیم گیری‌های مفید به حال ملت و کشور داشت.

قدرت ایران در کاهش شکاف دولت- ملت و مقاومت و اراده مردم ایران است. البته توانایی نظامی ایران بعد از جنگ رشد چشم‌گیری داشته و موجب شد ایران در حال حاضر یکی از بهترین نیرو‌های نظامی منطقه را داشته باشد. اما فاصله ایران و آمریکا در چارچوب قابلیت‌های نظامی بسیار زیاد است. ایران فقط در حوزه جنگ‌های نامتقارن و برخورد‌های غیرمستقیم می‌تواند در برابر آمریکا عرض اندام کند.

ادعا‌های خارج از توازن قوای منطبق بر واقعیت‌ها و عدد و رقم، چیزی جز رجز خوانی‌های تو خالی نیست. نادیده گرفتن فاصله توان نظامی ایران و آمریکا یاد آور حرف‌های مضحک سعید صحاف وزیر تبلیغات صدام است. وقتی ارتش آمریکا تقریبا تمامی خاک عراق را تصرف کرده بود وی مصاحبه می‌کرد و می‌گفت قورباغه‌های آمریکایی را نمی‌بیند!

نمونه‌های وطنی خطای محاسبه و بزرگ بینی فاحش توانایی ملی نیز کم نیست. سلطان محمد خوارزم‌شاه تخت و تاج و رفاه را بر سر نادیده گرفتن قدرت جهنمی چنگیز از دست داد. خاقان مغفور قاجار که خود را قبله عالم می‌نامید با تصور این‌که روسیه تزاری را می‌تواند مرعوب سازد، سری دوم جنگ‌های ایران و روس را با حمایت علما به راه انداخت و فرجام کار قرارداد به مراتب خفت‌بار «ترکمن‌چای» در مقایسه با گلستان بود. ارتش رضا شاه که تبلیغ پیرامون آن تمامی فضای رسانه‌ای و سیاسی ایران را پر کرده بود علی رغم اعلام بی طرفی ایران در همان روز‌های اول حمله متفقین از هم پاشید.

سیاست ملی سیاستی است که با برآورد و فهم درست از نقاط قوت و ضعف کشتی میهن را از میان امواج پر تلاطم تحولات منطقه‌ای و جهانی جلو می‌برد.

طبیعی است کسانی که با نگاه‌های ایدئولوژیک و قدرت محور به مسائل نگاه می‌کنند، غرق در پیله اوهام خود هستند، برخورد مسوولانه ندارند و منافع ملی برای آن‌ها مهم نیست، منکر واقعیت‌ها شوند و تصورات و تخیلات خود را جای‌گزین نمایند.

 

اما تند‌ترین واکنش به سخنان ظریف از سوی فرماندهان سپاهی صورت گرفت که در دهه پیش با چراغ سبز خامنه‌ای حوزه نفوذ خود در سیاست و اقتصاد را گسترش داده‌اند. نظامی‌گری و مانور روی قدرت مسلح و جنگ افزار‌ها ابزار اصلی ابراز هویت آ‌ن‌ها است. موقعیتی که آن‌ها در عرصه سیاسی و اجتماعی کسب کرده‌اند بر مبنای تصویرسازی غلط و متوهمانه از قدرت نظامی و ایجاد ارعاب است.

 

صورت‌بندی که عزیز جعفری، اسماعیل کوثری، نقدی، سلامی و مسعود جزایری از قدرت خیره کننده خود در زمین‌گیر کردن آمریکا در صورت رویارویی نظامی ارائه می‌دهند، یاد آور صحنه‌های تعظیم درباریان کاخ فتحعلی شاه است که به زمین افتاده بودند و می‌گفتند قربان خاک پای همایونی شمشیر در غلاف کنید که دنیا زیر و رو می‌شود! یا میدان ارک تهران در عهد ناصری با تداعی می‌نماید که وقتی توپ‌های نادر از اصفهان به آن‌جا رسیدند چون رو به جنوب قرار گرفتن به خاطر تلاقی با قبله مناسب نبود بنابراین جهت توپ‌ها را به سمت شمال قرار دادند. در این حالت عده‌ای روی زمین افتادند و گفتند بدا به حال اروس (روس)!

 

واکنش‌های شتاب‌زده فرماندهان سپاه در عین حال آسیب پذیری آنها را نیز نشان داد. در شرایطی که مناسبت خاصی برای بیان پیشرفت‌های نظامی سپاه از قبل مطرح نبود به ناگاه هفته پیش به نمایش قدرت نظامی ایران تبدیل شد.

 

عزیز جعفری به میدان آمد و گفت: «توانمندی‌های سپاه به طوری است که اگر هزاران بمب بزنند شاید بتوانند ۱۰ تا ۲۰ درصد توان موشکی سپاه را بکاهند.»

 

«به هیچ‌وجه این طور نیست که سیستم دفاعی ما با دو بمب از بین برود، بلکه ممکن است فقط یک سری از زیرساخت‌ها از بین برود». وی سپس تاکید می‌کند که محمد جواد ظریف را اگرچه یک «دیپلمات صاحب‌ نظر» می‌داند، اما معتقد است که او «تجربه و تخصص بحث درباره مسائل نظامی و امنیتی را ندارد» و حتی «دشمنان هم روی حرف او حساب باز نکردند».

 

جعفری با انتقاد تلویحی از توافق اخیر هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی گفت: «آن‌‌چه ایران در این مذاکرات داده حداکثری و آن‌‌چه به دست آورده حداقلی است، اما در این میان عدم عبور از “خط قرمز” اهمیت دارد.»

 

جعفری در کنگره جهاد علمی نیز ضمن بزرگ‌نمایی حول پیشرفت‌های نظامی به دولت‌مردان توصیه کرد: «به رییس دولت، دولت‌مردان و تیم مذاکره کننده توصیه می‌کنیم از خون شهیدان پاسداری کنند…. درست است که امروز بر اساس نرمش قهرمانانه مطرح شده از سوی رهبری مجوز مذاکره داده شده و تاکنون از اصول عدول نشده، ولی وقتی قرار است مذاکره به نتیجه برسد عزت مردم ایران باید حفظ شود.»

 

نقدی رییس سازمان بسیج نیز موضع‌گیری‌های متعددی داشت. وی ضمن دعوت آمریکایی‌ها به طرح سوالات نظامی از وی، در مراسم بزرگداشت شهیده هاشمی گفت: «حق حاکمیت ملی قانون اساسی ماست و کسی نمی‌تواند ایران را از این حق قانونی محروم کند». او همچنین گفت: «پرونده‌ای که امروز در ژنو در جریان است به سطری کمتر از آن رضایت نمی‌‌دهیم و کوچک‌ترین تعرضی را به حاکمیت کشورمان قبول نمی‌‌کنیم و دشمن بداند این خط قرمز ماست.»

 

نقدی هم‌چنین اظهار داشت: «اگر کسی تصور کند با سرکوب، بیداری اسلامی تمام شدنی است اشتباه می‌کند. امروز جنبش ۹۹ درصدی در اروپا و آمریکا شعله فروزان‌‌تری شده است که با این زورگویی‌ها خاموش نمی‌شود.»

 

وی با اشاره به این‌که سال‌‌های گذشته ایران کشوری بی‌سواد بود ولی امروز دشمن از توان علمی ما هراس دارد و مجبور است برای مذاکره التماس کند، ادامه داد: «آمریکا چندین سال برای مذاکره التماس کرد و برای حل مسایل پیام‌هایی فرستاد اما چون ما از طینت و ماهیت او باخبر هستیم نمی ‌توانستیم به آمریکا اعتماد کنیم و امروز نیز این بی‌اعتمادی پا برجاست.»

 

سخنان جعفری و نقدی که در صحبت‌های دیگر فرماندهان سپاه نیز به صورت‌های دیگر بیان شد، خط مشی سپاه در مواجهه با احساس خطری که از سخنان ظریف شد را نشان می‌دهد. تداوم منطقی سخنان ظریف تضعیف نظامی‌گری در ساختار حکومت است. محور‌های اصلی این خط مشی مواردی چون ابراز ناخرسندی از عدم توازن در توافق‌نامه ژنو در عین حمایت کلی از آن، تهدید آمریکا در صورت رفتن به سمت گزینه نظامی و مانور بر روی قدرت نظامی کوبنده هستند.

 

البته همان‌طور که جعفری آشکار ساخت رهبری به سپاه اجازه تولید موشک‌های با برد بیش از دو هزار کیلومتر نداده است، خامنه‌ای مواظب است که وارد رویارویی نظامی با غرب نشود. این عامل باعث شد که ایران میانجی‌گری کند تا با خلع سلاح شیمیایی داوطلبانه سوریه زمینه حمله محدود نظامی آمریکا از بین برود. بنابراین هوشیاری خامنه‌ای عامل مهار کننده جاه طلبی‌های مقامات ارشد سپاه است.

 

پیشرفت نظامی ارتش و سپاه و افزایش قابلیت‌های نظامی فی‌ نفسه امر مثبتی است اما این پیشرفت باید در خدمت مردم و منافع ملی بوده و نباید خرج رشد نظامی‌گری در سیاست شود. هم‌چنین نباید تصویری اغراق گونه و دن کیشوت‌وار از آن بر ذهنیت مسوولین مربوطه نقش بندد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.