راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال بعد از دعوت سید محمد خاتمی و بخشی از اصلاحطلبان شکل دیگری پیدا کرد. این راهپیمایی هر ساله که مناسبتی آئینی برای حکومت است، فرصتی برای نمایش پایگاه مردمی و همچنین بازسازی این همانی بین انقلاب بهمن ۵۷ و سیمای کنونی جمهوری اسلامی است. در اصل حکومت میکوشد تا از طریق این راهپیمایی هر ساله ارتباط و پیوند خود با گفتمان انقلاب را بیان کند و هم چونان فرصتی مشروعیت آفرین، مهر تاییدی بر سیاستهای کلان حاکم بزند. در هر سال مسائلی که برای حکومت در اولویت است در راهپیمایی ۲۲ بهمن در قالب شعارها، پلاکاردها و قطعنامه برجسته میگردد.
البته این راهپیمایی یک بعد دیگر هم دارد. سخنران این مراسم بر اساس قانونی نا نوشته رئیس جمهور است. طبیعی است با توجه به سیال بودن قوه مجریه، هر سال تریبون سخنرانی در دست جریان سیاسی قرار میگیرد که پست ریاست جمهوری را در دست دارد. امسال نیز مدافعان گفتمان اعتدال و بخشی از اصلاحطلبان سعی کردند از راهپیمایی ۲۲ بهمن استفاده نمایند.
از اینرو سید محمد خاتمی و مجمع روحانیون از مردم دعوت کردند تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنند. نگاه جناحی حاکم و برخورد ابزاری حکومت باعث شده است تا بخشی از نیروهای انقلابی با راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن برخورد منفی داشته باشند. خاتمی در سالیان اخیر سکوت کرده بود و دعوتی انجام نداده بود.
در ادامه بررسی میشود که اقدام خاتمی و برخی از اصلاحطلبان چه تاثیری در روند راهپیمایی ۲۲ بهمن و وضعیت متعارف آن داشت. البته طبیعی بود که روحانی از هوادارانش بخواهد که در راهپیمایی شرکت کنند و موقعیت وی را تقویت نمایند. اما اقدام شتابزده اصلاحطلبان در حالی که شرایط سیاسی برای آنها تغییر نکرده و فرصت حضور متفاوت در جریان راهپیمایی نداشتند، منطقی به نظر نیرسید.
فضای امنیتی بر راهیپمایی حاکم بود وعده ای نیز که نمادهای اصلاحطلبانه و یا معترض به وضع موجود داشتند نیز بازداشت شدند. در راهپیمایی به سنت سالهای قبلی پلاکاردهایی در محکومیت موسوی،کروبی و رهنورد مشاهده میشد و فضای حاکم کاملا در خدمت گفتمان ولایی حکومت بود. شعارها بیشتر سویه سیاست خارجی داشت و جهت گیری تقابل و حمله به امریکا را دنبال میکرد.
در این شرایط دعوت خاتمی نتیجه ملموسی برای اصلاحطلبان و یا انتفاع از برنامه راهپیمایی نداشت. سخنران دیگرمراسم نیز سعید جلیلی بود که نگاه و تفکر حاکم بر برنامه ریزان راهپیمایی را نشان میداد که درتعارض با دیدگاههای خاتمی و اصلاحطلبان است.
اگر چه برخی از مدافعان اصلاحات و گفتمان اعتدال مدعی هستند که شمار شرکت کنندگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن بیشتر از سالیان قبل بوده است اما عکسها و فیلمهایی که از مراسم منتشر شده اند،تفاوت محسوسی را نشان نیدهد. حتی در هنگام سخنرانی روحانی میدان آزادی به صورت کامل پر نیست و بخشهای قابل اعتنایی از آن خالی بود.
اهمیت این موضوع در آنجا است که کل مساحت میدان آزادی ۵۰ هزار متر مربع است. اگر جمعیت کاملا فشرده باشد حداکثر ۴ نفر در یک متر مربع جا میگیرند.بنابراین ظرفیت کامل میدان آزادی برای تجمع افراد در حدود ۲۰۰ هزار نفر است. ادعای افزایش تعداد جمعیت نیازمند ارائه مستندات قابل اعتنا است.
اما حتی اگر بر تعداد راهپیمایی کنندگان افزوده شده باشد چون حضور آنها فاقد حضور متمایز بوده و پیام خاص سیاسی را بازتاب نداده است،لذا برنده آن حکومت و اصولگرایان هستند. خامنه ای هنوز یک هفته از ماجرا نگذشته در دیدار با مردم استان آذربایجان اعتبار افزایش ادعایی راهپیمایی کنندگان را به حساب حمایت مردم از نظام و مواضع وی و همچنین رویکرد ستیزه جویانه در سیاست خارجی واریز کرد. او گفت: «براساس گزارشهای کارشناسی و دقیق، جمعیت مردم در راهپیمایی امسال در سراسر کشور، متراکم تر از سال گذشته بود و این واقعیت نشان دهنده این است که جشن سالگرد انقلاب اسلامی، همانند خود انقلاب، پدیده ای بی نظیر است». او پیام حضور بیشتر احتمالی مردم را وحدت و استقامت در برابر دشمنان خارجی نامید.
بنابراین نتیجه دعوت خاتمی و بخشی از اصلاحطلبان فربه سازی گفتمان ولایی و همچنین کمرنگ شدن شکاف آمریت- مردم سالاری در برابر دشمن مفروض خارجی است. امری که در شرایط کنونی حکومت میکوشد تا با بزرگ نمایی خطرات خارجی نیروهای معترض را به سمت وحدت با حکومت و کم رنگ کردن مرزهای تمایز شان تشویق نماید. طبیعی است برنده این وحدت مخدوش چه کسی خواهد بود.
اما اگر آنگونه که عکسها و فیلمها نشان میدهد جمعیت در حد سالیان گذشته باشد که راهپیمایی را از حالت مردمی به یک مانور حکومتی تنزل داده است،آنگاه فرصتی برای ارزیابی آتوریته و موقعیت اجتماعی خاتمی نیز فراهم میشود. این رویداد نشان میدهد که موضع گیریهای خاتمی به خودی خود در جامعه تعیین کننده نیست و او در موقعیتی نیست که هر فراخوانی بدهد با استقبال بخشی قابل اعتنایی از جامعه مواجه شود. بلکه شرایط و میزان تطبیق درخواست وی با نیازها و ارزیابیهای لایههای اجتماعی معترض به وضع موجود اندازه واکنشها را تعیین میکند. از اینرو از پرتو راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۹۲ بهتر میتوان وزن اجتماعی خاتمی را سنجید.
سخنان روحانی مثل مواضع قبلیش دو پهلو بود. بخشهایی از سخنان وی مطلوب اصولگرایان افراطی بود که فضای راهپیمایی را در اختیار داشتند و فرازهای دیگر خوشایند نیروهای تحول خواه و معترض بود.
او نیز تاکید کرد امسال گروهها و تفکرات بیشتری در راهپیمایی حضور داشتند که حرف درستی است بخشهایی از اصلاحطلبان بعد از قهر چند ساله در راهپیمایی شرکت کردند. اما این حضور تغییری در فضای حاکم بر راهپیمایی و پیامدهای آن نداشت. سخنان تعاملی روحانی در سیاست خارجی نیز پژواکی در راهپیمایی و تجمع پیدا نکرد. حتی تحت تاثیر جو حاکم، از حجم آشتی طلبی سخنان وی با دنیا کاسته شده و در جاهایی برخورد تهاجمی با آمریکا پر رنگ گشت.
او برخوردی تقابلی در برابر تهدیدها بروز داد و مدعی شد که تحریمها و زبان تهدید کارساز نیست در حالی که بررسی واقعیتها نشان میدهد آسیب پذیری در برابر فشارهای خارجی باعث شده تا مقامات ارشد حکومت راضی به مصالحه محدود شوند. دیدگاهی که معتقد بود که تحریمها ورق پاره ای بیش نیستند متعلق به جریان شکست خورده در انتخابات بود. تحریمها محصول ماجرا جویی اتمی حکومت بود و طبیعی است در صورت تغییر واقعی آن،تحریمهای مربوط به مسائل هسته ای هم دیگر موضوعیت ندارند. بخشهایی از سخنان روحانی تبلیغ و تجلیل از گفتمان اعتدال و تحسین مردم به خاطر رخداد ۲۴ خرداد بود. اما در فضای راهپیمایی و پلاکاردها و نمادها چیزی متناسب با این تلاش وجود نداشت و بر عکس جریان رقیب فضاهای سیاسی و تبلیغاتی را در کنترل خود داشت.
در مجموع خروجی و نتایج راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۲ فرق خاصی با سالهای گذشته نداشت و حکومت در پرتو انحصار و تفوق رسانهای و تبلیغاتی توانست راهپیمایی فوق را سندی دال بر پیوند ملت و حکومت و مشروعیت نظام به حساب آورد. البته روحانی و خاتمی نیز در این مسئله با رهبری اتفاق نظر دارند که نظام جمهوری اسلامی مشروع است و باید به عنوان مبنای سیاست روزی از سوی همگان به رسمیت شناخته شود. اما در خصوص چگونگی عملکرد نظام و سیاستگذاریهای آن دیدگاههای متفاوتی از رهبری و نهادهای انتصابی را تعقیب میکنند.
بخشی از سخنان روحانی در این خصوص روشنگر است وی گفت: «پیام اصلی مردم در انتخابات ۲۴ خرداد این بود که اولا به دنیا اعلام کنند که مردم به نظامشان، نظام جمهوری اسلامی ایران پایبند هستند و هرگونه اصلاح و تغییری را در مدیریت بخواهند در چارچوب مردم سالاری دینی خواهند خواست و در نهایت برای مردم تحقق اهداف نظام اسلامی اهمیت دارد.»
وی در ادامه انقلاب را برای همه جناحهای معتقد به نظام جمهوری اسلامی دانست.
این نگرشها باعث میشود که پیوندهای راهبردی بین گفتمان اعتدال و ساختار ولایت فقیه و دیدگاههای خامنه ای آشکار شود که اختلافات و تعاملهای آنها در این چارچوب صورت میگیرد که در نهایت بالا دستی از آن رهبری و مدافعان او است.