خامنهای سرانجام سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرد. اما سیاستهای فوق اصول متعارف اقتصاد در دنیا هستند که کشورها در شرایط عادی و بدون توجه به مقاومت و یا رویکرد تقابلی به کار میگیرند. در اصل اکثر مفاد سیاستهای ابلاغی خامنهای نسخههای تجویزی صندوق بینالمللی پول و راهکارهای مبتنی بر اقتصاد آزاد هستند. بین محتوی سیاستها و پیامدها وپیش نیازهای آن با تعبیر و تصورات خامنهای انسجام وجود ندارد.
البته شباهتهای زیادی بین روح حاکم و جهتگیری این سیاستها با سیاستهای مربوط به اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی اموال و بنگاههای دولتی قابل مشاهده است. تجزیه و تحلیل محتوی و ارزیابی واکنشها نکات و محورهای ۹ گانه زیر را آشکار میسازد.
• عقب نشینی گفتمانی
در مقایسه با دوران احمدی نژاد و نگاه غالب حکومت و رهبری در حوزه اقتصادی، خامنهای عقبنشینی محسوسی انجام داده است. اکثر مفاد سیاستهای وی مواردی هستند که در آن زمان توطئه غرب برای عقب نگاه داشتن و وابستهسازی کشورهای پیرامونی توصیف میشد. خامنهای از اقتصاد دستوری و برنامهریزی شده فاصله گرفته و به سمت اقتصاد آزاد و علمی سمت گیری کرده است.
• تعارض بین اهداف و سیاستها
خامنهای رهنمودهای فوق را بر اساس پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی اعلام کرده است. در حالی که اکثر قریب به اتفاق اصول اعلام شده محصول فرهنگ غربی و اقتصادهای پیشرفته دنیا و مبتنی بر رویکرد علمی سعی و خطا است. خاستگاه هیچیک از آنها فرهنگ اسلامی و بومی نیست. البته خامنهای همیشه از مواردی چون دانش بنیان و در انزوا استفاده زیادی کرده است اما محتوی سیاستهای وی با این مقولهها همخوانی ندارد. ضمن اینکه داشتن بنیان مقولهای عام است و بر خلاف ادعای خامنهای حالت تقابلی با دشمن ندارد.
• نگاه تقابلی
در جای جای فرمان خامنهای نگاه تقابلی و خصومت محور با دشمن وجود دارد. تناقض در اینجا است که بخشی از سیاستهای مد نظر وی به مانند افزایش سرمایهگذاری خارجی و یا دستیابی به سهم مناسب از بازار جهانی نیازمند تعامل مثبت با غرب و جامعه جهانی است. البته وی نگاه به شرق دارد و تاکید بر پیدا کردن مشتریانی راهبردی نشان میدهد او به دنبال مراودات اقتصادی پایدار و دراز مدت با روسیه و چین است. اما تجارب قبلی نشان میدهد در فضای تشدید تنشها با غرب تامین نیازهای اقتصادی کشور با اتکاء به شرق جواب نمیدهد. از سوی دیگر نمیتوان با سیاستهایی که کشورهای غربی رشد و توسعه خود را پی گرفتهان دبه دشمنی با آنها برخاست. نمونه روشن آن چین است که ضمن حفظ گفتمان ضد غربی در سیاست داخلی و خارجی ولی در زمینه اقتصادی به تنشزدایی و برقراری مناسبات خوب با غرب روی آورده است.
• امید به آب شدن یخ رابطه با اروپا
از ابلاغیه خامنهای میتوان نتیجه گرفت وی امیدوار است پیامد مذاکرات و مصالحه محدود هستهای، حضور مجدد اروپا و بهخصوص آلمان و فرانسه در اقتصاد ایران باشد. وی روی این عامل حساب زیادی کرده است.
• نگاه قلعهای و انزوا گرایانه
بررسی عمقی سیاستهای خامنهای و لحن و نگرش مستتر در پیام وی آشکار میسازد که وی کشور را بسان قلعهای میداند که باید در شرایط انزوا راه خود را به پیش ببرد. او حتی وقتی میخواهد از اصول شناخته شده و راهکارهای موفق آزموده شده دنیا در مدیریت مسائل اقتصادی استفاده کند از ادبیات انزوا گرایانه و مفاهیم نظامی استفاده مینماید.
• ابقای تحریمها
نوع چینش سیاستها و پیام فرمان خامنهای نشان میدهد تصور وی این است که بخش اصلی تحریمها باقی میماند و یا حداقل ایران در سالهای آینده کماکان باید با تحریمها مواجه باشد. این مساله فرضیهای را تقویت مینماید که او به دنبال مصالحه هستهای پایدار و دراز مدت نیست بلکه عقب نشینیهای مقطعی در ازای کاهش تحریمها را دنبال مینماید. البته در عین حال این امکان را نیز فعلا نمیتوان رد کرد که وی تصمیم به سازش گرفته و تاکید بر روی دشمنی جنبه ظاهری و غیرواقعی دارد.
• دولت کوچک
رهبری در این فرمان خود تاکید زیادی بر کوچک شدن دولت دارد. اما بررسی سوابق قبلی نشان میدهد منظور از کوچک شدن دولت، فربه شدن بخش خصوصی نیست. بلکه کاهش قلمرو قوه مجریه و در دست گرفتن بنگاههای اقتصادی و خدماتی کلان دولتی توسط نهادهای عمومی غیر دولتی مانند نهادهای انقلابی و سپاه است. بدین ترتیب دولت کوچک میشود اما نهاد ولایت فقیه و زیر مجموعهها و قدرت اقتصادی و استراتژیک آن افزایش مییابد.
• استقبال روحانی
روحانی بلافاصله ابلاغیه رهبری را در ماموریتهای یازده گانه به اسحاق جهانگیری اعلام کرد و از وی خواست تا زمینه مشارکت مردم را فراهم نماید. او از رهبری نیز تشکر کرد. اشتراک زیاد سیاستهای ابلاغی با دیدگاه اقتصادی دولت که به رویکرد اقتصاد آزاد و مناسبات سرمایهداری نزدیک است، مشوق روحانی در این اقدام بود. حال باید دید در انتهای کار و هنگام اجرای سیاستها چه میزان همسانی و اشتراک هدف بین روحانی و خامنهای وجود خواهد داشت.
• جنبه شعاری
ابلاغیه خامنهای بهشدت از جنبه شعاری و ایدهآلگرایی رنج میبرد و صرفا یکسری از موارد و خواستهای خوب و مفید که اکثر آنها مخالفانی ندارد را فهرست کرده و ابلاغ نموده است. اما توانایی اقتصادی شکننده و بیمار ایران و شرایط کنونی کشور و امکانات دولت ظرفیت محدودی برای اجرای این سیاستها دارد. به عبارت دیگر شدنی بودن تحقق فرامین یاد شده محل تردید جدی است و نوعی نگاه تخیلی را پدیدار میسازد.
مانور زیاد خامنهای بر روی افزایش تولید و نگاه به ساخت داخلی امری نیست که صرف با خواست و اراده وی تحقق پذیرد بلکه زیر ساخت، امکانات، ظرفیت و مهارت میخواهد که شرایط موجود ایران فاصله زیادی با این پیش نیازها دارد و رفع این فاصلهها نیازمند ثبات و مشارکت فعال جامعه است که سیاستهای انقباضی و اقتدار گرایانه خامنهای مانع جدی پیشروی آن است.
در مجموع احتمال اینکه فرجام فرمان اقتصاد مقاومتی خامنهای مشابه چشم انداز بیست ساله و سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی شود کم نیست. ولی اینکه خامنهای در موضع ضد علمی و دستوری اقتصادی خود عقب نشینی کرده و راهکارهای شناخته شده، علمی و موفق جهانی را پذیرفته تا حدی مثبت است.
اما کماکان طرح این مسائل در قالب نگاه خصمانه و دشمن محور، بسته متناقض و ناسازوارهای را تشکیل میدهد که دوگانگی بین هدف و روش موفقیت را دشوار میسازد.
چرتکه
اقتصاد مقاومتیاقتصادخامنهای