واکنشهای ناپسند اصولگرایان به دیدار کاترین اشتون با برخی از فعالان زن ایرانی و مادر ستار بهشتی، وجهی از بحران حقوق بشر در ایران را نمایان ساخت. موضعگیری بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل در خصوص تشدید نقض موازین حقوق بشری در ایران و انتقاد از روحانی به دلیل ناتوانی در اجرای وعدههایش نیز رویداد دیگری بود که در این راستا قابل تحلیل است.
غرب اعم ازاتحادیه اروپا و آمریکا نمیتواند مسائل حقوق بشری را نادیده بگیرد. اگر چه این مساله در سیاستگذاری و روابط دیپلماتیک آنها وزنی همسان منافع اقتصادی و ملاحظات امنیتی ندارد اما به عنوان معیاری در تنظیم روابط در نظر گرفته میشود.
همواره ارزیابی و دیدهبانی مسائل حقوق بشری در کشورهای ماقبل دموکراسی، یک حوزه فعالیت برای دولتهای غربی است البته در تدوین گزارشهای نهایی مسائل سیاسی نیز دخالت داده میشود و صرفا مولفههای انسانی و حقوق بشری را در نظر نمیگیرند.
بدین ترتیب محاسبات حکومت و خامنهای که عقب نشینی در پرونده هستهای و فتیله بحران هستهای را پایین کشیدن منجر به خارج شدن پرونده حقوق بشری ایران از میز کشورهای غربی شود، غلط از کار در آمد. از اینرو علت واکنشهای عصبی، موهن و خشم آلود اصولگرایان، توجه مقامات غربی به نمایندگان جامعه مدنی ایران در کنار تعامل با دولتمردان است.
علی لاریجانی رییس مجلس اشتون را متهم کرد که دزدانه ملاقات کرده است. اما حملات اصولگرایان فقط محدود به اشتون نیست بلکه دولت روحانی را نیز آماج طعنه قرار دادهاند که ملاقاتهای صورت گرفته با هماهنگی آنها بوده است. از این رو اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس علوی وزیر اطلاعات را برای توضیح به مجلس فرا خواندند.
صادق لاریجانی نیز گفت: «تماس با برخی فتنهگران در سفر اخیر و اظهارنظرهای بعد از این سفر دهن کجی به نظام بود؛ البته ما از دیدار و گفتگو هراسی نداریم ولی رفتارهای اخیر عجیب بود چرا که مسوولان وزارت امورخارجه اعلام کردهاند از برخی دیدارهای صورت گرفته مطلع نبودهاند و بر اساس پارهای گزارشها خانم اشتون گفته است شرط تحقق این سفر دیدارهایی با محوریت حقوق بشر بوده است.»
رییس قوه قضاییه توافق بر سر انجام این سفر به شرط برخی دیدارهای صورت گرفته «خارج از عرف دیپلماتیک» را مصیبت و «مطلع نبودن از چنین دیدارهایی» را مصیبتی بزرگتر دانست و اظهار داشت: «در کجای دنیا اجازه میدهند که یک خارجی بیاید و هر جا دلش خواست برود و با هر کسی دیدار کند؛ مگر کشور در و پیکر ندارد؟»
او در زمینه فرهنگی نیز انتقادات تندی را نسبت به عملکرد دولت بیان داشت و غیر مستقیم جواب حسن روحانی در نقد دیدگاههای بسته فرهنگی را داد.
معلوم نیست نقش دولت روحانی و بهخصوص جواد ظریف در دیدار با اشتون چه بوده است. وزارت خارجه به سفارت اتریش تذکر رسمی داد. اگر چه امکان بیخبری دولت از ملاقات اشتون نامحتمل نیست اما سخت بتوان باور کرد اشتون سرخود و بدون هماهنگی به دیدار جمعی از فعالان زن رفته باشد. ممکن است ظریف و روحانی تصمیم گرفته باشند که تقاضاهای حقوق بشری مقامات اتحادیه اروپا را اینگونه جواب دهند تا بدون اینکه مسوولیتی متوجه آنها شود، خواستهها هم تحقق یابند.
اما در صورتی که این فرضیه صحت داشته باشد، این روشها به جایی نمیرسد و فقط حداکثر به صورت مقطعی جواب میدهد. برخوردهای تند و توهین آمیز روسای قوه مقننه و قضاییه و اصولگرایان افراطی از چشم مقامات اتحادیه اروپا پنهان نمیماند و در شرایطی که دولت واکنشی اتخاذ نمیکند و به صورت رسمی با حرکت نهادهای انتصابی همراهی مینماید، طبیعتا روزنههای تعامل با غرب تنگ میشود.
در جوامع دموکراتیک و در عرف دیپلماسی دنیا قابل قبول است که مقامات خارجی در سفر به کشورها فقط با نمایندگان دولتی دیدار نمیکنند بلکه با نیروهای غیردولتی نیز ملاقات میکنند. جواد ظریف در هنگام سفر به کشورهای اروپایی و نیویورک با بسیاری از شخصیتهای غیر دولتی غربی اعم از روزنامه نگاران، فعالان مدنی و اساتید دانشگاه دیدار کرد.
البته قابل درک است که نظام تمامیتخواه و غیر دموکراتیکی مانند جمهوری اسلامی پذیرای این اصل نیست و میخواهد به صورت یک طرفه فقط خود از این امتیاز استفاده نماید.
اتفاقات فوق نشان داد که عادی شدن روابط ایران و غرب به این راحتی که دولت اعتدال تصور میکند نیست. تفاهم جامع هستهای با غرب بدون بهبود و گشایشهای نسبی در زمینه حقوق بشر امکان ندارد. اگر چه این دو پرونده مسیرهای متمایزی دارند. اما بعید است تا زمانی که سازمان ملل چشم انداز امیدوار کنندهای از وضعیت حقوق بشر در ایران ولو به صورت خیلی حداقلی ترسیم ننماید، جمهوری اسلامی بتواند در مناسبات جهانی جایگاهش را عادی سازد.
اگر وضعیت مانند الان باشد که دبیر کل سازمان ملل در گزارشش ضمن تقدیر از دولت روحانی برای برداشتن برخی گامهای مثبت اما تصویر کلی را یاس آور توصیف نماید، احتمال تغییر در وضعیت بحرانی حکومت در دنیا پایین خواهد بود.
خامنهای و اقتدارگرایان حامی او در حکومت، پیوند خوردن مذاکرات هستهای با گفتگوهای حقوق بشری را خط قرمز میدانند. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که به سمت برخورد تهاجمی و ممانعت از تکرار وقایعی چون ملاقات اشتون با نیروهای جامعه مدنی و معترض حرکت کنند. از سوی دیگر واکنشهای تهاجمی و زشت اصولگرایان تاثیرات منفی در مرحله بعدی مذاکرات خواهد داشت. البته دشوار بتوان تصور کرد که در روند گفتگوها ایجاد اختلال کند اما میتواند در صورت باز نشدن گرههای و نقاط اختلاف تشدید کننده روند واگرایی باشد.