خامنه‌ای و بازتعریف نرمش قهرمانانه

رصد کردن مباحث مربوط به مذاکرات هسته‌ای، این فرضیه را قوت می‌بخشد که خامنه‌ای روایت سخت‌گیرانه‌تری از نرمش قهرمانانه را مد نظر دارد و حوزه مانور مذاکره کنندگان را محدود کرده است.
رهبر ایران با حمله به آمریکا حساسیت‌های غرب نسبت به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را بهانه نامید و گفت: «تلاش آنها این است که با این بهانه‌ها و فشارها، ملت ایران را از ایستادگی در مقابل زورگویی ها و قلدری‌های خود، منصرف کنند اما این اتفاق هیچگاه نخواهد افتاد»

Khamenei
خامنه‌ای باز بر تمرکز بر داخل و استحکام قوای داخلی تاکید کرد و فشارها و چالش‌های خارجی را فرصتی برای بلکه نگاه به ظرفیت‌های موجود و احیاناً ظرفیت‌های معطل مانده داخلی به شمار آورد.

تاکید رهبری بر این که «ملت ایران بدون آمریکا مسیر پیشرفت را پیمود و جامعه جهانی نه تنها معادل غرب نیست بلکه در نقطه مقابل آنها قرار دارد»، تاییدی است بر آن که در نرمش قهرمانانه مد نظرش، قرار نیست در روابط با کشوری که حکومت شیطان بزرگ می‌نامد تغییری استراتژیک پدید آید.

رصد کردن مجموعه اتفاقاتی که باعث شد دور چهارم نشست هسته‌ای در وین از سطح تبادل نظر به مذاکره جدی ارتقاء نیابد، فرضیه ای را قوت می‌بخشد که خامنه‌ای روایت سخت‌گیرانه‌تری از نرمش قهرمانانه را در دستور کار قرار داده و حوزه مانور مذاکره کنندگان هسته‌ای را محدود کرده است.

در تعریف جدید وی، کماکان کلیت نرمش قهرمانانه با هدف مصالحه مقطعی و تاکتیکی با قربانی ساختن بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای به شرط حفظ ساختار و قابلیت‌های فنی و تولیدی مورد تاکید است.

اما وجود اتفاقاتی باعث شده تا او در صدد گرفتن امتیازات بیشتری باشد و بخواهد مصالحه هسته‌ای محتمل را با بهای بیشتری بفروشد. در عین حال او می‌خواهد خروجی مصالحه فوق، تغییر جایگاه ایران در مناسبات جهانی نباشد و در ضمن روحانی و دولتش قهرمان نشوند.

به نظر می‌رسد عواملی چون تیره شدن روابط غرب و روسیه و بالا گرفتن نگرانی‌ها از بازتولید مناسبات جنگ سرد، منتفی شدن سقوط بشار اسد در سوریه و بهبود موقعیت وی در کنار بالا گرفتن تنش‌ها در خاورمیانه، خامنه‌ای را ترغیب کرده تا شتابی برای مصالحه نداشته باشد و گذشت زمان را به نفع حکومت ایران ارزیابی کند.
در حال حاضر اگر چه بخش محدود و بازگشت‌پذیری از تحریم‌ها برداشته شده، اما به لحاظ روانی تاثیر تحریم‌ها کاهش یافته است. اگر جمهوری اسلامی مذاکرات را قطع کند، آمریکا برای رساندن فشار تحریم‌ها به سطح قبلی کار راحتی ندارد.

خامنه‌ای چندین بار در سخنرانی‌هایش تصریح کرده که انتظار برداشته شدن کامل تحریم‌ها را ندارد و به دنبال چنین چیزی هم نیست. جلوگیری و مهار گسترش تحریم‌های کمرشکن، معکوس‌سازی فرایند تحریم‌ها و دور شدن تنش ایران و آمریکا از نقطه جوش و منطقه خطرناک برای وی اولویت دارند. از این رو خاطر نشان می‌سازد که مذاکرات نباید به برداشته شدن تحریم‌ها گره بخورد.

او می‌خواهد برخی از امتیازات داده شده در اقدام مشترک شش ماهه ژنو پس گرفته شود و امتیازات دریافتی حفظ گردند. دخالت دادن بحث موشکی در مذاکرات با ۱+۵ و ایجاد محدودیت در برنامه توسعه موشک‌های بالیستیک ایران، خط قرمز وی است.

او همچنین می‌خواهد محدودیتی در برنامه تولید غنی‌سازی ۵ درصدی وجود نداشته باشد و اصل غنی سازی اورانیوم برای ایران به رسمیت شناخته شود.

خامنه‌ای مشروط کردن فعالیت‌های پژوهشی و توسعه اتمی را نیز نمی‌پذیرد. برداشته شدن کامل تحریم‌ها برای وی مطلوب است اما شرط مصالحه نیست. به عبارت دیگر او نمی‌خواهد تحریم و نگرانی از مخاطرات آن تبدیل به قید و تنگنایی در سیاست‌گذاری‌های حکومت در روابط خارجی در فضای پس از مصالحه گردد.

از این رو او در مقطع کنونی با سخت کردن شروط مذاکره و پر رنگ‌سازی خطوط قرمز می‌کوشد تا شتاب دولت روحانی برای توافق جامعه هسته‌ای را کاهش داده و تاکید بر دریافت امتیاز حداکثری را به جای سرعت در دستیابی به توافق اتمی قرار دهد.

در این چارچوب دیگر تاکید بر دستیابی به توافق جامع در پایان مهلت شش ماهه اقدام مشترک ژنو موضوعیت ندارد.

تحقق تعریف جدید وی از نرمش هسته‌ای فقط ناظر به کنترل و مهار دولت‌مردان اعتدال نیست بلکه اصول‌گرایان سوم تیری و افراطی نیز در حوزه اقدامات کنترلی وی قرار دارند.اصل فعالیت‌های انتقادی آنها مورد حمایت وی است. این اقدامات باعث می‌شود تا اصل ماجراجویی هسته‌ای حکومت زیر سئوال نرود که به پشتوانه حمایت خامنه‌ای اجرا شد. ثانیا دولت روحانی با حالت برنده از توافقات بیرون نیاید بلکه دولت نیرویی خوشبین و کم بصیرت شناخته شود که در چارچوب هدایت و تذکر رهبری مسیر درست را پیموده و از لغزش‌ها مصون مانده است.

اما همانطور که خودش بارها تاکید کرده، روحانی و مذاکره‌کنندگان هسته‌ای امین وی هستند و نیروهای غیرخودی محسوب نمی‌شوند. از این رو حداد عادل در مجلس پیام وی به فراکسیون اصول‌گرایان را منتقل کرد تا نمایندگان وابسته به جبهه پایداری رضایت خود را از پاسخ‌های ظریف اعلام نمایند و اعتراضات از حد هشدار نرم بالاتر نرود.

همچنین سرلشگر فیروز آبادی که در دانشگاه «امام حسین» کنار وی ایستاده بود، به میدان آمد و به رسانه‌های وابسته به سپاه و بسیج تذکر داد که بیش از حد روحانی را مورد حمله قرار ندهند. اگر چه دوستی و شیفتگی فیروز آبادی به حسن روحانی در این موضع‌گیری بی تاثیر نبوده است اما مشکل بتوان باور کرد که او بدون هماهنگی با رهبری چنین سخنانی را بر زبان آورده باشد.

حسام‌الدین آشنا مشاور روحانی موضع‌گیری وی را در حد فرمان دانست. البته فرمان در مجموعه‌های نظامی از طریق سلسله مراتب سازمانی ابلاغ می‌شود نه در یک سخنرانی عمومی. مناسبات نهادهای نظامی با خامنه‌ای نیز حداقل هنوز به مرحله‌ای نرسیده که فرمان‌ها نیازمند فضاسازی رسانه‌ای باشند.

در عین حال موضع‌گیری فیروز آبادی نشان داد روحانی و گفتمان اعتدال مورد حمایت بخشی از نیروهای نظامی و امنیتی قرار دارد. در واقع می‌توان نوعی ائتلاف نانوشته در بین برخی از نیروهای امنیتی قدیمی پیرامون ضرورت موفقیت دولت روحانی برای بیمه کردن نظام از خطرات مشاهده کرد.

البته معلوم نیست تا چه میزان خامنه‌ای بتواند فضای مذاکرات هسته‌ای را در چارچوب دلخواه خود مدیریت نماید. همه متغیرها در دست او نیستند. اما در «وین ۴» اثر گذاری وی کاملا مشهود بود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.