خامنه‌ای و پوتین؛ منطق مشترک در مواجهه با تحریم‌ها

افرایش تحریم‌های اروپا و آمریکا بر علیه روسیه مساله تحریم‌ها را برای مردم این کشور جدی کرده است. غرب بعد از عدم همکاری جدایی‌طلبان شرق اوکراین در تحقیق جامع ییرامون سقوط هواپیمای مسافربری مالزی، شدیدترین تحریم‌ها در کل دوران بحران اوکراین را بر علیه روسیه اعمال نمود.

3001602

اکنون بحث‌های زیادی در روسیه ییرامون تحریم‌ها و چگونگی برخورد با آن در جریان است. اگر چه پوتین از مقبولیت عمومی برخوردار است، اما به تدریج نگرانی از تاثیر مخرب تحریم‌ها نیز در حال گسترش است. پوتین در واکنش به تحریم‌های جدید اروپا و آمریکا که بخش‌های نظامی و تجاری روسیه را هدف گرفته است و هر لحظه امکان تشدید آنها وجود دارد، گفت:

«روسیه باید خود اتکایی را افزایش داده و نگاه به درون داشته باشد. تقویت صنعت داخلی و از جمله تولید تسلیحات می‌تواند راهگشا باشد. مهم نیست تحریم‌ها چه مشکلاتی پدید می‌آورند، اگر چه صادقانه بگویم که دشواری بزرگی ایجاد نمی‌کنند. اما تحریم‌ها فرصت بزرگی را می‌بخشند و مشوق ما برای افزایش تولیدات در حوزه‌هایی می‌شوند که قبلا روی آنها کار نمی کردیم.»

تجزیه و تحلیل محتوایی سخنان پوتین اشتراک نظر بالایی با روی‌کرد خامنه‌ای در خصوص تحریم ها دارد. هر دوی آنها تحریم‌ها را چونان فرصتی محاسبه می‌کنند که می‌تواند منجر به افزایش قدرت تولید داخلی و پیشرفت شود.

همچنین در شروع هر دو خطای محاسبه داشته و فکر نمی‌کردند غرب بر روی افزایش تحریم ها اصرار کرده و پذیرای هزینه‌های تحریم‌های کمر شکن شود. هنوز نیز تصور می‌کنند تحریم‌ها نمی توانند ضربه سنگین و غیر قابل جبرانی بزنند. البته هر دو در عین حال مرزی نیز برای مقاومت خود قائل هستند و سعی می‌کنند با مانور هایی دامنه افزایش تحریم ها را مهار کرده و اجازه ندهند به محدوده های خطرناک برای بقاء برسند. اما به موازات می‌کوشند تا به صورت استراتژیک سلاح تحریم را بی اثر سازند.

خامنه ای و پوتین هر یک می‌پندارند که پیگیری اهداف ایدئولوژیک و اهداف سیاست خارجی و ملاحظات امنیتی ارزش آن را دارد که در برابر تحریم های غیر کشنده ایستاد. البته دولت های غربی نیز در این ویژگی با پذیرش هزینه های تحریم همراه است و اهداف امنیتی و منافع ملی خود را بر منافع اقتصادی کوتاه مدت ترجیح می‌دهد.

اما تحقق محاسبات پوتین با چالش‌هایی همراه است. نخست وابستگی روسیه به شبکه جهانی مناسبات اقتصادی خیلی بیشتر از شوروی است و قابل مقایسه نیست. نخبگان اقتصادی روسیه که به الیگارش معروف هستند تحمل تحریم‌های شدید و منزوی شدن روسیه را ندارند. برخی از متحدان پوتین به شکلی محتاط زبان به شکایت گشوده‌اند. حتی برخی از ناظران تحولات روسیه تحلیل کرده‌اند که این موضع‌گیری‌ها با هماهنگی خود پوتین اتخاذ شده تا زمینه برای نرمش‌های احتمالی او مساعد شود.

اقتصاد روسیه نیز تاوان ماجراجویی را ندارد. اما در عین حال با توجه به اینکه بخش خصوصی واقعی در روسیه ضعیف است و شرکت‌های شبه خصوصی در اصل به بلوک اصلی قدرت وابسته هستند می‌توانند با اتکاء به دولت برنامه های خود را جلو ببرند. برای مثال در بخش فعالیت‌های بانکی، بخش خصوصی وابسته می‌تواند منابعی را از دولت دریافت کرده و بدین‌ترتیب تحریم‌ها را دور بزند و مبلغ مورد نیاز بازار سرمایه را فراهم سازد.

محاسباتی مشابه توسط خامنه‌ای نیز صورت گرفته است و بر این مبنا اقتصاد مقاومتی را طراحی کرده تا با کشیدن حصار به دور کشور و تنظیم روابط استراتژیک و بلند مدت با شرق، اقتصاد کشور بر اساس ساخت درونی و نیاز داخلی کشور تنظیم گردد. منتها برنامه و طرح وی بیش از اندازه خیال بافانه و متوهمانه است. او یک بار هزینه سنگین این رویکرد را در دوران هشت ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژاد تجربه کرد و نگرانی از عبور تاثیر مخرب تحریم ها از آستانه قابل تحمل فرمان نرمش قهرمانانه را صادر کرد. اما اینک احساس می‌کند از منطقه خطر دور شده و دوباره در فکر باز سازی خط تقابل است.

توانایی اقتصاد داخلی ایران در نگاه صرف به درون و تامین نیاز هایش بر اساس منابع داخلی کشور با واقعیت بیگانه است. روسیه نیز اگرچه وضع بهتری دارد اما آنها نیز چنین توانی ندارند.

محرومیت از سرمایه‌گذاری خارجی و مبادلات تجاری بین المللی ظرفیتی برای رشد قدرت تولید داخلی دارد اما هزینه‌های این اقدام و رشد نامتوازنی که ایجاد می‌کند بر منافع آن برتری دارد.

در این میان اشتراک نظر پوتین و خامنه‌ای در خصوص تحریم‌ها و چگونگی مواجهه با آنها موضوع مهمی است که حداقل برای خامنه‌ای تاثیر تشویق کننده در تداوم خط تقابل دارد. تحریم‌ها همچنین حکومت های ایران و روسیه را به هم نزدیک می‌سازد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.