تناقض‌گویی رفسنجانی پیرامون جانشینی خامنه‌ای

حرف‌های رفسنجانی در سخنرانی غیر علنی با  ائمه جمعه در سا ل ۱۳۶۸ با دیگر مواضع وی و به‌خصوص سخنانش در نماز جمعه بعد از سخنرانی انتقادی آیت‌الله منتظری نسبت به خامنه‌ای  در سال ۱۳۷۶ که موجب حصر خانگی ده ساله وی شد، در تعارضی فاحش است. رفسنجانی در این سخنرانی می‌گوید آیت الله خمینی به دلیل معذوریت اسمی از خامنه‌ای نمی‌آورد و به صورت سربسته و با اشاره رهبری وی در آینده را تایید می‌کند؛ به  زعم او آیت‌الله خمینی نمی‌خواسته این تلقی به‌وجود آید که او رهبر آینده را تعیین کرده است.

7577_0

هاشمی رفسنجانی در  سخنرانی علنی که تقریبا ۸ سال بعد ایراد شده است می‌گوید آیت الله خمینی چند ماه قبل از نامه‌های معروف ۶ و ۸ فروردین ۱۳۶۸ تصمیم به عزل آیت‌الله منتظری گرفته بوده است. او و دیگر روسای سه قوه در گفتگو به اعتراض به وی  می‌گویند کسی غیر از او  نیست. هاشمی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند:

«آن حرف‌هایی که ما در حضور امام زدیم، خیلی هم ادب می‌کردیم یعنی همیشه ملاحظه می‌کردیم، چقدر صریح صحبت کردیم واقعا یک موی بدن ما راضی نبود که چنین اتفاقی بیافتد چون تحلیل ما این بود که نباید این موقع این خلأ در کشور به وجود بیاید. اصلا تدبیر کرده بودیم [انتخاب آیت الله منتظری به عنوان قائم مقام] که دشمنان ما بدانند که خلأ نیست، مسأله دوم ما این بود که کسی را نداشتیم. یکی از بحث‌ها همان‌جا همین بود که در آن جلسه اولی که گفتم امام نهی کردند، همین شد که ما گفتیم که خوب چه کسی؟ شما که می‌فرمایید ما که آقایان را می‌شناسیم، ما که علما را می‌شناسیم، ما که همکاران‌مان را می‌شناسیم چنین چیزی نمی‌شود. در آن جلسه بود که ایشان فرمودند که همین آقای خامنه‌ای. به هر حال اولین بار امام فرمودند. ما اصلا چنین تصوری نداشتیم برای ما که غیرمنتظره بود. برای شخص رهبری هم اصلا شوک‌آور بود. حالا آن قسمت بعدی را می‌گویم. خوب از آن به بعد دیگر بحث‌های خصوصی بود مسائل فراوانی هست که لازم نیست الان بگویم که می‌رسیم تا به فاجعه رحلت حضرت امام آن موقع دیگر حالا ما نه جانشین داشتیم و شرایط هم به گونه‌ای بود که نگرانی داشتیم.»

رفسنجانی مورد مشابهی را  بار دیگر در همان  خطبه نماز جمعه  چنین تعریف می‌کند: «در جلسه‌ای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلأ رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام فرمودند: “خلأ رهبری پیش نمی‌آید، شما آدم دارید.” گفتیم چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه‌ای فرمودند: “همین آقای خامنه‌ای،” که بعد از آن، آقای خامنه‌ای خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم کنید و حضرت امام نیز چنین کردند.» در اینجا رفسنجانی می‌گوید آیت الله خمینی صریحا نظرش مبنی بر جانشینی خامنه‌ای را بیان کرده است. اما به دلیل تقاضای خود خامنه ای بیان آن را حرام اعلام کرده است.

اما تناقض در حرف‌های علنی و غیرعلنی رفسنجانی، درستی این ادعا را زیر سوال می‌برد، در صورتی که اگر آیت‌الله خمینی واقعا اصرار بر این موضع داشت، دلیلی نداشت موضوع را به هیات رئیسه خبرگان اطلاع ندهد و  یا جریان بیت وی به شیوه متعارفی که داشتند، طرح وی را جلو می بردند بدون اینکه مسوولیت مستقیمی متوجه او شود. در آن مقطع نزدیکان آیت‌الله خمینی نظر منفی نسبت به خامنه‌ای داشتند و او نیز در  جمع‌های بسته داخل نظام شکایت می کرد که  نقشی در تصمیمات دولت  ندارد و اساسا  وزن وی در تعیین  سیاست های اصلی نظام کم است.

به لحاظ منطقی قابل قبول نیست که آیت‌الله خمینی اگر واقعا  خامنه‌ای را برای جانشینی‌اش شابسته و سزاوار می‌دانست آن را با جمع بیشتری از مدیران ارشد نظام و یا حداقل نیرو‌های خودی‌تر خود در میان نگذارد. او همان‌گونه که بر خلاف اختیارات قانونی خود هیات رئیسه خبرگان  را موظف به عزل آیت‌الله منتظری می‌کند، در حالی که در شرح وظایف  قانونی وی دستور دادن به مجلس خبرگان وجود نداشت، می‌توانست  برخورد مشابهی  را برای  زمینه‌سازی برای رهبری خامنه‌ای انجام دهد و از هیات رئیسه مجلس خبرگان بخواهد مقدمات این امر مهم را مهیا سازند. مگر این‌که  سخن وی جنبه خاص و مشخص نداشته و از باب مثال اسم خامنه‌ای را آورده و گفته افرادی مانند وی می‌توانند مورد انتخاب خبرگان قرار بگیرند. در این صورت او نظر به فرد خاصی برای رهبری آینده نداشته است . فقط از ناحیه احساس خطر از تاثیر رهبری آیت‌الله منتظری بر تغییر وضع موجود، تصمیم به کنار گذاشتن غیر قانونی او گرفت و در ادامه پروسه تعیین جانشینی تصمیم می گیرد که دخالت نکند.

اما شروع  و زمینه طرح خامنه‌ای با نقل قول رفسنجانی و به شهادت طلبیدن موسوی اردبیلی و دیگر افرادی که این ادعا را تایید کردند، کلید می‌خورد. بدون این نقل قول و مایه گذاشتن از آیت الله خمینی شانس خامنه‌ای برای رهبر شدن پایین بود و چه بسا اصلا ظرفیتی برای این کار وجود نداشت. بنابراین تناقض در ادعاهای رفسنجانی، صحت روایت نظر مثبت آیت‌الله خمینی به جانشینی خامنه‌ای را زیر سوال می‌برد و حتی اگر درست باشد، آن‌را  در حد ذکر یک مثال  تقلیل می‌دهد  و نمی‌توان  نظر خاص و قطعی برای توصیه به اعضاء مجلس خبرگان را از آن نتیجه گرفت.

از آنجایی‌که پایه اصلی طرح خامنه‌ای به عنوان گزینه رهبری در مجلس خبرگان، ارجاع به دیدگاه مثبت آیت‌الله خمینی بود، لذا  مخدوش بودن این ادعا روشن کننده عدم مشروعیت و ناموجه بودن انتخاب وی به رهبری از ابتدا است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.