مسئولیت خاتمی

محمد خاتمی در دیدار با خانواده سید سراج الدین میردامادی از سخت تر شدن فضای پلیسی و سخت گیری بر اصلاح طلبان سخن گفته است. وی ضمن اعتراض به حکم حبس شش ماهه سراج میردامادی و نا متناسب دانستن آن گفته است :

khatamifacebook1

“بنده معتقدم در سطوح بالای نظام درباره این برخوردها نگاه دیگری وجود دارد اما متاسفانه جریانی هست که بنا دارد بگوید هیچ چیزی تغییر نکرده بلکه اوضاع بدتر شده است؛ مثل وضعیت زندانیان سیاسی و حصر آقایان موسوی و کروبی که حادتر شده و همین‌طور وضعیت بنده و دیگران”.

ادعای سید محمد خاتمی با واقعیت ها در تعارض است و او از سر محافظه کاری و یا امید به تغییر نظر رهبری آدرس غلط می دهد. ساختار سرکوب که اینک سراج الدین میردامادی از آخرین قربانیان آن است از فردای تاسیس جمهوری اسلامی شکل گرفته و همواره با چراغ سبز راس هرم قدرت فعالیت کرده است. اگر منظور از سطوح بالای نظام نهاد ولایت فقیه و زیر مجموعه هایش هستند، برخورد های امنیتی و قضائی و نقض سیستماتیک حقوق بشر با نظارت و هدایت مستقیم و غیر مستقیم آنها انجام می شود. خاتمی در حالی خود را به کوچه علی چپ می زند که حتی علی مطهری که فاصله نزدیک تری با رهبری دارد، اخیرا فاش ساخت که تداوم حصر موسوی، کروبی و رهنورد با نظر مثبت خامنه ای صورت گرفته است.

حتی محدودیت ها بر علیه خاتمی نیز با نظر مثبت خامنه ای انجام می شود که در محافل بسته و مجامع غیر عمومی الفاظ تندی بر علیه خاتمی به کار می برد. البته وی مخالفان شدیدتر و رقبای کمر به قتل بسته در بین اصول گرایان افراطی دارد. اما اعمال سختگیری ها بر خاتمی بدون و رضایت دستور خامنه ای شدنی نبوده و نیستند. در عین حال خامنه ای هنوز به این جمع بندی نرسیده است که خاتمی با حصر و زندان مواجه شود. مشی محتاط و غیر اصولی، روحیه محافظه کار و آشتی جویانه خاتمی نیز عاملی مهم در این نگاه خامنه ای است که به محرومیت وی از حوزه های رسمی و به حاشیه راندن رضایت داده است.

هیچ نشانه و قرینه ای وجود نداشته و ندارد که خامنه ای، سپاه، بسیج، بخش مسلط امنیتی و قوه قضائیه پیش و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بخواهند سیاست های شان را تغییر دهند. خاتمی و برخی از نیرو های اصلاح طلب برداشت غلطی از عقب نشینی خامنه ای داشتند و خطای راهبردی در تشکر از وی مرتکب شدند. نتیجه منفی این خطا اکنون خودش را آشکار می سازد که بدون تغییری در فضای پلیسی، قدرت نرم برای رهبری ایجاد شده و عدم مشروعیت وی کاهش یافته است.

اما سئوال جدی از خاتمی این است وقتی خود وی به صراحت می گوید اوضاع سیاسی بد تر شده و ضعیت حقوق بشری در دوره ریاست جمهوری روحانی بهبود نیافته است، چرا وی و حامیانش در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مردم را به رای دادن تشویق و تصویر پردازی مثبتی از اوضاع می کردند که مشکلات حقوق بشری کمتر شده و سختی ها کاهش می یابد ؟

خاتمی و دیگر اصلاح طلبانی که به رای دادن به روحانی دعوت کردند و مشی متمایز رهبران نمادین جنبش سبز را نادیده گرفتند اکنون باید توضیح بدهند. آنها مسئولیت دارند. البته تاثیر آنها در پیروزی روحانی زیاد نبود اما در حدی که نقش آفرینی کردند و اکنون معلوم شده در سیاست داخلی آن امید سازی ها درست از کار در نیامده و حتی رهبر اصلاح طلبان میانه شرایطش بد تر شده است، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.

در واقع مسئولیت سیاسی فقط متوجه حکمرانان نیست بلکه هر فعال سیاسی باید نسبت به تبعات عمل خود و توصیه هایش مسئولیت پذیر باشد. وقتی خاتمی بار ها بار ها پیش از انتخابات اعلام کرد تنها راه حل ما صندوق های رای است و نسبت به ریاست جمهوری روحانی برخورد مثبت کرد که مشکلات روند نزولی پیدا می نماید، حال به افرادی که تحت تاثیر وی رای دادند، باید توضیح دهد چرا اینگونه نشد ؟

برادر وی رضا خاتمی تا جایی پیش رفت که پیروزی روحانی را یوم الفتح اصلاح طلب ها نامید. حال وی باید توضیح دهد این خوش بینی تخیلی چه نشانی در زمین واقعیت دارد؟

ممکن است در پاسخ گفته شود، اراده هایی نگذاشته اند. اما این اراده ها از قبل معلوم بود که نمی گذارند. تجربه جنبش اصلاحی دوم خرداد و عقیم بودن صندوق های رای و راهکار های پارلمانتاریستی در تحقق مطالبات انباشته شده مردم فضا را به سمت امتناع از صندوق های رای و تکیه به راهکار جنبش اجتماعی کشانده بود. کسانی دوباره آمدند و از اعجاز صندوق های رای سخن سر دادند.

اکنون آنها باید توضیح بدهند چه چیزی در شرایط سیاسی ایران عوض شده بود و یا تغییر کرده است که آنها چنین تصویر پردازی خلاف واقعی کردند ؟ با افکار عمومی و اعتماد مردم نباید بازی کرد بلکه باید مسئولانه و متعهدانه برخورد کرد. سراب درست نکرد. این وضعیت با امید سوزی شرایط را برای شکل گیری حرکت درست و انگیزش افکار عمومی دشوار می سازد.

مسئله زمانی بغرنج تر می شود که حسن روحانی و دولت یازدهم و بخصوص وزارت خانه های ارشاد، کشور و اطلاعات هیچ موضعی در اعتراض و یا بیان مخالفت با اذیت و آزار فعالان سیاسی و مدنی نمی گیرند. در دوره اصلاحات خاتمی و دولتمردانش تلاش می کردند که جلوی تعرض به حقوق مردم گرفته شود و یا حداقل مخالفت خود را با برخورد های سرکوب گرانه تا حدی نشان می دادند. خاتمی اگر در عمل پایش می لرزید اما نشان می داد که از تضییع حقوق افراد چه خرد و کلان ناراحت می شود. ولی تا کنون از حسن روحانی چنین رویه ای مشاهده نشده است. دولتمردان اعتدالی در برابر اقتدار گرایان قائل به مقاومت نیستند. روحانی فقط با مخالفان در حوزه سیاست خارجی قائل به رویارویی است.

در مجموع برخورد منطقی با جمعبندی خاتمی این است که وی توضیحات قابل قبولی به کسانی بدهد که با راهنمایی و امید آفرینی وی به روحانی رای دادند و فکر می کردند شرایط سیاسی کشور بهتر می شود. نمی شود با آگاهی نسبت به تنگناها، مقاومت ها و موانع آمد و به مردم وعده و عید داد بعد که هنگام پاسخگویی به مطالبات و امید ها شد سخن از موانع ساختاری و دست هایی به میان
آورد که نمی گذارند و از پاسخگویی طفره رفت.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.