در خبرها آمد علیرضا جهانشاهی معروف به طلبه سیرجانی در شهر سمنان بازداشت شد. این چندمین باری است که وی پایش به زندان باز میشود. او به خاطر مبارزه با فساد اقتصادی و بخصوص زمین خواری مشهور است و تا الان دو بار از سوی دادگاه ویژه روحانیت به حبسهای کوتاه مدت محکوم شده است. اما این بار وی سوژه متفاوتی را برگزیده بود.
به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی وی که همراه با افراد دیگری از مشهد به سمت سمنان حرکت کرده و در مسیر خود مورد استقبال ائمه جمعه شاهرود و دامغان قرار گرفته بود، خواستار سخنرانی در نماز جمعه سمنان شد ولی مسوولان ستاد نماز جمعه خواستار ارائه مجوز از او شدند و چون نتوانست مجوزی ارائه دهد موفق به سخنرانی نشد، اما در پایان نماز، هنگامی که میخواست به امام جمعه سمنان نزدیک شود با ممانعت محافظان نماینده ولی فقیه در استان سمنان مواجه و دستگیر شد.
این روحانی با توزیع اطلاعیهای با عنوان «از خراسان تا فلسطین» و با امضای «ستاد مردمی آزادسازی قدس شریف» که آن را طرحی برای نابودی اسرائیل و آزادسازی قدس شریف دانسته، اعلام کرده که این طرح از اول ماه محرم از جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) آغاز شده و تلاش میکند که بخشی از جمعیت دهها میلیونی مراسم اربعین حسینی پس از اتمام برنامههای معمول به سوی آزادی قدس و نابودی اسرائیل هدایت شود. بر اساس همین گزارش، در دامغان به این روحانی گفته شده بود از ادامه دادن به این حرکت خودداری کند ولی او به این خواسته بیتوجهی کرد.
وی پیش از این در اوایل دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد دست به مبارزه با زمین خواری در سیرجان زد. وی با انتشار نشریه عدالتخواهی و پخش آن در نماز جمعه سیرجان به افشای مفاسد اقتصادی و زمینخواری بزرگ ادعایی در حد ۲۵ میلیون متر مربع پرداخت. استقبال مردم سیرجان از طرح وی مبنی امضای طومار برای برخورد با مفاسد فوق باعث واکنش اداره اطلاعات سیرجان و زندنی شدن وی شد. دادگاه ویژه روحانیت استان کرمان به سرعت دادگاه او را تشکیل و او را به سه ماه و یک روز حبس قطعی محکوم کرد که این حکم نیز بلافاصله توسط دادگاه تجدید نظر تایید گشت. دادگاه همچنین او را به نشر اکاذیب، توهمات و تحت تاثیر گروه های افراطی متهم کرد.
وقتی جهانشاهی برای اجرای حکم احضار میشود او با پای پیاده به سمت تهران حرکت میکند. شایع است او با داوود احمدی نژاد رئیس وقت اداره بازرسی رئیس جمهوری ملاقات میکند و او به وی توصیه میکند تقاضایش را همراه با طومار امضا از سوی مردم بیاورد. او در هنگام امضا در مسجد امام حسن تهران بازداشت شده و برا ی تحمل حبس سه ماهه راهی زندان کرمان میشود. وی با عفو رهبری و اعتراض برخی از تشکلهای دانشجویی اصول گرا بعد از پنجاه روز آزاد میشود.
عدم برخورد با زمینخواران در سیرجان باعث میشود جهانشاهی دوباره اعتراضاتش را شروع کند و تصمیم به سفر اعتراضی با پا پیاده به تهران میگیرد تا پیام اعتراض به عدم برخورد با مفاسد اقتصادی و شعاری بودن این ادعا در جمهوری اسلامی را به جامعه منتقل کند. حرکت وی انعکاس زیادی پیدا کرد و برخی از جوانان و تشکلهای حکومتی مدعی عدالتخواهی از وی حمایت کردند. وقتی کار او بالا گرفت و تذکرات و تهدیدهای مسوولان انتظامی و امنیتی وی را از تصمیمش منصرف نساخت، دوباره در نزدیکی شهر آباده بازداشت شد. اینبار اتهام وی «اقدام خلاف شؤون روحانیت و تشویش اذهان عمومی» بود. مجددا در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شد و به ۲۳ماه و ۱۵ روز حبس، ۳۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳ سال ممنوعالورود شدن به سیرجان محکوم شد.
او مدتی را در زندان شیراز بود که ۵۵ روز از این زمان را در انفرادی به سر میبرد. بعد از آن نیز در پی درخواست خانواده او مبنی بر انتقالش به زندان قم (به علت نزدیکی به محل زندگی) با طرح این مسأله از سوی مسوولان که زندان قم جایی برای او ندارد، به زندان اوین تهران منتقل میشود.
بعد از گذشت هشت ماه و ۱۰ روز از حبس، حجتالاسلام جهانشاهی برای دومین باربه حکم عفو خامنهای و با دریافت پیام شفاهی وی با عنوان «شَکَرَ الله مَساعیکَ»، در حالی که حدود ۱۵ماه از حبسش باقی مانده بود، آزاد شد. برخی از تشکلهای دانشجویی عدالتطلب و اصولگرا نیز برای آزادی وی فعالیت میکردند.
او بعد از آزادی طی نامهای به رهبری گفت: «آقا به خدا قسم ما فقط نگران و غصهخوار تنهایی و مظلومیت شماییم. ما فقط میخواستیم و میخواهیم حرف شما زمین نماند. ما از این میترسیم که تاریخ تکرار شود و شما همچون اجداد پاکتان، بر اثر بیعرضگی ما یارانتان، در میان گرگان روزگار تنها و غریب بمانید…. آقا از وقتی شنیدم که شما شخصا وارد این ماجرا شدهاید، به خدا شرمندهایم، ما میخواستیم باری از دوش شما برداریم، نه اینکه بر زحمت شما بیفزاییم. اما خوشحالیم که این امر فرصتی شد تا مدال افتخاری از دستان مبارک شما دریافت کنیم و شاید این تنها مدال افتخاری باشد که نه از دستان شما، بلکه از لبان مبارکتان صادر شده است و آن این است که به سربازانتان فرمودهاید: «شکر الله مساعیکم».
جهانشاهی قبلا نامهای از زندان اوین منتشر کرد. در بخشی از نامه آمده است: « در راستای عدالتخواهی نزد افراد سرشناس زیادی از قبیل امام جمعه سابق سیرجان، معاون دادستان کرمان، وزیر اطلاعات سابق جناب آقای محسنی اژهای، رئیس سابق سازمان بازرسی کل کشور جناب آقای نیازی، رئیس سابق بازرسی ویژه ریاست جمهوری جناب آقای حاج داود احمدینژاد، نمایندگان مجلس و… رفتم اما همگی به بهانههای واهی از قبیل “انجام چنین کارهایی سبب تضعیف نظام میشود” وعدههای پوشالی به بنده دادند و هیچ اقدام موثری در این راستا انجام ندادند. …در حالیکه توقع و امید داشتیم با این اطلاعرسانیها، برخی از زمینخواران بزرگ سیرجان محاکمه و مجازات شوند تا درس عبرتی باشد برای سایر مفسدان اقتصادی، متاسفانه مسوولین با برخوردی که اصلا انتظارش را نداشتیم ما را در مسیر دیگری قرار دادند. بهجای اینکه زمینخواران را مجازات کنند با ما برخورد کردند، تا درس عبرتی باشد برای سایر عدالتخواهان. درد ما اینست که تا امروز که حدود سه سال از آغاز این ماجرا میگذرد هیچ مسوولی از مسوولین کشوری نیامده است ببیند حرف ما در این رابطه چیست و جز دستگیری و محاکمه و زندان جوابی به ما داده نشده است.»
او به فعالیتهایش ادامه داد. در مقطعی به تبلیغ و حمایت از خامنهای پرداخت. سپس به تهران آمد و به کمیسیون اصل ۹۰ شکایت کرد. در مجلس با استقبال نمایندگان تند رو چون نادران، توکلی، زاکانی و فدایی روبرو شد. هنگام حضور در تهران در سال ۱۳۸۹ میخواست در حرم حضرت عبدالعظیم مستقر شود که تولیت مدرسه اجازه نداد و ناکزیر در پارک نزدیک حرم اقامت گزید.
اینک او به دنبال عملی کردن شعاری است که حکومت در سه دهه گذشته همیشه مطرح کرده اما در عمل از آن طفره رفته است. تلاش وی نتیجه منطقی ادعای حکومت است که مرتب از جهان اسلام و فلسطینیها میخواهد تا همت کرده و اسرائیل را نابود سازند اما خود حاضر نیست در این زمینه به صورت صریح عمل کند و میخواهد دیگران این کار را در حوزه میدانی انجام دهند. اما حال جهانشاهی حرفهای خامنهای را جدی گرفته و به دنبال جمع کردن ارتشی برای حمله به اسرائیل است!
معلوم نیست انگیزههای واقعی جهانشاهی چیست؟ برخی وی را به شهرت طلبی متهم میکنند. قوه قضائیه وی را فردی متوهم میداند. اما بررسی مواضع و عملکرد وی نشان میدهد حداقل در ظاهر وی فردی سادهاندیش و صادق در مجموعه نیروهای اصولگرا وموسوم به حزباللهی است که تصور میکند شعارها و مواضع مسوولان ارشد حکومتی جدی است. بخشی از پایگاه اجتماعی حکومت و نهاد ولایت فقیه افراد صادقی هستند که این گفتمان و ادعای توخالی عدالتطلبی، نابودی اسرائیل و مبارزه با فساد را باور کردهاند. این نیروها وقتی خواهان عمل به این شعارها خارج از چارچوب مصلحت اندیشانه حکومت میشوند با آنها برخورد میگردد.
جمهوری اسلامی مانند طالبان و القاعده یک گروه اصولگرای صرف نیست که بر اساس آموزههای ایدئولوژیک فقط عمل کند بلکه پراگماتیسم و مصلحت سنجی را نیز در تصمیمات و اقداماتش به عنوان ابزار دخالت میدهد. این مساله باعث میشود از زاویهای به دلیل انعطاف خطرش کمتر باشد اما از منظر افزایش پیچیدگی تهدیداتش مخربتر است و پیامدهای منفی آن میتواند دوام بیشتری داشته باشد.
حضور نیروهایی شبیه جهانشاهی برای نظام دردسر است و پوشالی بودن ادعاهای عدالتطلبانه و فساد ستیزی آن را آشکار میسازد. همچنین پرده از استکبار ستیزی ناقص و عافیت اندیشانه آنان نیز پرده بر میدارد. البته خامنهای و نظام ممکن است از این نیروها ومطالبهگریشان استفاده کنند تا بگویند نیروهای داخل نظام پرچمدار مبارزه با فساد و بیعدالتی هستند. اما تعارض ادعا و عمل خامنهای جایی برای موفقیت این طرحها باقی نمیگذارد.
در حالی که بر اساس قوانین و ساختار حقیقی وی قدرت اصلی در کشور است و دادگاه ویژه روحانیت زیر نظر وی عمل میکند نمیتوان باور کرد او نتوانسته است مانع جلوی محاکمه کسی که برای او دعا میکند را بگیرد و نگذارد او را زندانی کنند! او میتواند به جای محاکمه مسوولان قضائی را تشویق نماید تا ادعاهای وی را بررسی کرده و با تخلفات احتمالی برخورد نمایند. در غیر این صورت دیگر ادعای پذیرش ولایت مطلقه فقیه وی از سوی نیروهای اقتدارگرا و حامیانش محلی از اعراب نخواهد داشت.
در مجموع تجربه تعارض بین مواضع و اقدامات عملی مسوولان عالیرتبه نظام منبعی مهم در ریزش نیروهای صادق مدافع حکومت بوده است که به نیروهای مخالف و منتقد پیوستهاند و بدینترتیب کارزار برای آزادی وعدالت را تقویت نمودهاند.