پس لرزه‌های شوک کروبی

نامه مهدی کروبی خطاب به حسن روحانی اقدامی جریان‌ساز بود که پیامدهای مشخصی در عرصه سیاسی دارد. این نامه شجاعانه بازگشت پرصلابت کروبی به صحنه سیاسی را بازتاب می‌دهد. مخاطب اصلی آن حاکمیت استبدادی و نیروهای سنگر گرفته در نهاد ولایت فقیه هستند. کروبی صریح‌تر و محکم‌تر از گذشته به نقد و نکوهش عملکرد خامنه‌ای پرداخته و تلویحا او را استیضاح کرده است.

Mehdi-Karoubi-600x413
پاسخ کوبنده و جسورانه کروبی به راس هرم قدرت و هدایت‌کننده اقتدارگرایان در بین کارگزاران درجه اول نظام و مقربان آیت‌الله خمینی کم‌نظیر است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می‌شود که کروبی در سال‌های ۶۸ تا ۸۴ یکی از کم تنش‌ترین مناسبات جریان اصلاح‌طلبی با خامنه‌ای را داشت و مسیر رایزنی با بیت رهبری برایش باز بود. او به تدریج از مذاکره به سمت رویارویی و عتاب و خطاب تغییر جهت داد و اینک نیز سطح منازعه با خامنه‌ای را به بالاترین سطح در درون نیروهای نظام ارتقاء داده است. البته مواضع افراطی و خصمانه خامنه‌ای علیه جنبش سبز و تاکیدات مکرر او بر محکومیت آنها و در نتیجه مسدود کردن راهکارهای بینابینی، نقشی انکار ناپذیر در موضع‌گیری اخیر کروبی داشته است.

در این فضا نیروهای موسوم به ولایتمدار و اصول‌گرایان افراطی ساکت نخواهند نشست و بر اساس الگوی رفتاری‌شان به سمت انتقام‌گیری پیش می‌روند. به‌خصوص که نامه کروبی بازتاب گسترده‌ای در داخل و خارج از ایران داشته، منتها رصد کردن موضع‌گیری های اولیه آنان نشان می‌دهد که انتظار چنین اقدامی را نداشته‌اند و در حالی که غافلگیر شده‌اند، دارند اوضاع را بررسی می‌کنند تا به سمت تلافی‌جویی غیرتعجیلی حرکت کنند.

فرافکنی‌های اولیه

نخستین واکنش این نیروها، زیر سئوال بردن اصالت نامه و انتساب آن به اپوزیسیون بود که با موضع‌یری به‌جای محمدتقی کروبی خنثی شد. رسانه‌ها و تریبون‌های اصلی بلوک قدرت در این خصوص سکوت کرده‌اند و تنها سایت‌های رجانیوز و روزنامه جوان و برخی از حامیان احمدی‌نژاد به آن واکنش نشان داده‌اند.
«رجانیوز» بهره‌برداری از رای دادن کروبی در انتخابات هفتم اسفند را برای زیر سئوال بردن اتهام تقلب در انتخابات ۸۸ ادامه داده و عبارت “مهندسی انتخابات ۸۸” در نامه را نشانه عقب‌نشینی او قلمداد کرده است. عبداالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه «جوان» در کانال تلگرامی خود نامه کروبی را واکنشی به استقبال گسترده مردم به احمدی‌نژاد در سفر به آمل دانست. این روزنامه در اظهار نظر دیگری نامه کروبی را سناریویی هماهنگ شده با دولت روحانی برای ایجاد” فضای موازی” جهت کاهش فشارهای اقتصادی از روی دولت و ایجاد حیاط‌ ‌خلوت برای فرار از «اقدام و عمل» در اقتصاد مقاومتی دانست. برخی از حامیان محمود احمدی‌نژاد نیز با حمله به کروبی و طرح اتهامات بلااستناد به تخریب او روی آوردند.

تمهیداتی که نقش بر آب شدند

اما این صورتبندی‌های غلط، تنها واکنش‌های پراکنده و غیر سازمان‌یافته را نشان می‌دهند. می‌توان انتظار داشت دستگاه امنیتی و بیت رهبری در روزهای آینده با مدیریت مساله بکوشند تا با افزایش سخت‌گیری، صدای رسای تازه برخاسته کروبی را خاموش سازند و او را بیشتر تحت منگنه قرار دهند. احتمالا در ابتدا مهار گسترش پیام او در جامعه و نیرو های سیاسی مد نظر قرار خواهد گرفت. اقدامات تلافی‌جویانه می‌تواند شامل برخوردهای تنبیهی و یا عملیات میدانی گروه‌های فشار و بسیج دوباره رسانه‌های حکومتی علیه رهبران نمادین جنبش سبز باشد. تقریبا با اطمینان خاطر می‌توان گفت خامنه‌ای به برگزاری دادگاه علنی و قضائی شدن پرونده موسوی، کروبی و رهنورد تن نخواهد داد.

نامه کروبی تمهیدات گوناگون نظام و بخش مسلط قدرت برای به حاشیه بردن اعتراضات انتخاباتی ۸۸ و نافرمانی مدنی در برابر اقتدارگرایی و عملکرد استبدادی در حصر خانگی پنج ساله را نقش بر آب ساخت. مهدی کروبی در زمانی غیر منتظره اما به‌هنگام بر باز بودن پرونده اعتراضات ۸۸ و ضرورت حرکت به سمت اصلاحات ساختاری و ایستادگی در برابر منش استبدادی و ظالمانه ولی فقیه تاکید می‌کند.

تاثیر این موضع‌گیری بر شکاف دولت- ملت و دوران پسابرجام در عرصه سیاسی، نیازمند درک فرایند چگونگی صدور این نامه است. در واقع باید پاسخ این سئوال مشخص شود که مهدی کروبی به صورت فردی تصمیم گرفته یا با اصلاح‌طلبان و سطوحی از دولت روحانی هماهنگی قبلی داشته است؟

تصمیم فردی یا هماهنگ شده؟

رصد کردن تحولات و تفاوت‌های بارز سمت‌گیری مکتوب کروبی با مواضع اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها بخصوص در انتخابات مجلس دهم و هم‌چنین موضع‌گیری های منطقه‌ای آنها نشان می‌دهد که کروبی به احتمال قریب به یقین به صورت فردی و مستقل تصمیم به نگارش نامه گرفته است. بخش‌هایی از نامه یادشده که در قالب هشدار به نخبگان نگاشته شده است، اصلاح طلبان و دولت روحانی را خطاب قرار می‌دهد که در برابر ظلم سکوت نکنند و با مصلحت‌اندیشی در برابر تندروی‌های رهبری مماشات نکنند.

او نسبت به عواقب محافظه‌کاری حاکم بر اصلاح‌طلبان و تلاش نافرجام آنها در اعتمادسازی با رهبری و بازگشت به قدرت در ازای تقلیل مطالبات اصلاح‌طلبانه هشدار داده است. کروبی با انتخابات ۹۲ و ۹۴ و برونداد آنها همدلی کرده و نتیجه آنها را در راستای جنبش سبز، دست رد زدن بر سینه تمامیت‌خواهان و جلوگیری از ورود برخی از نورچشمی‌های نظام خوانده است. اما نگاه مثبت او به آن دو رویداد از منظر تاکتیکی و پراگماتیستی است و نگاهی راهبردی به انتخابات محوری ندارد. تاکید اصلی کروبی بر اصلاحات ساختاری و ایستادگی در برابر استبداد سر برآورده در نهاد ولایت فقیه است.

این موضع‌گیری اگرچه منبعی الهامبخش برای قائلان به اصلاحات جامعه محور و تغییرات بنیادی در ساختار قدرت بوده و جان تازه‌ای به جنبش سبز بخشیده است، اما برای ائتلاف اصلاح‌طلبان- رفسنجانی و اعتدالی‌ها و مسیر جدید سیاسی که اتخاذ کردند، چالش ایجاد می‌کند. تاکیدات کروبی در ادبیات بخش فعال اصلاح‌طلبان و حامیان دولت در سالیان اخیر به غلط تندروی نام گرفته است.

رفع حصر مسئله اصلی نیست

کروبی سطح خواسته‌هایش را به تداوم فعالیت جنبش سبز و مهار استبداد و بی‌قانونی در کشور ارتقاء داده است. برای او رفع حصر مسئله اصلی نیست، بلکه ارائه چارچوبی برای تحقق حقوق ملت و استیفای مطالبات تاریخی آنها موضوعیت دارد. دولت روحانی تا کنون در تحقق مطالبه رفع حصر ناکام بوده و رسما ناتوانی خودش را اعلام کرده است. سمت‌گیری جدید کروبی نه تنها از ظرفیت و توان دولت اعتدال خارج است بلکه زاویه‌ای ملموس با برنامه سیاسی آن دارد.

حتی نامحتمل نیست اگر واکنش‌های اصول‌گرایان و نیروهای ولایت‌مدار به نامه کروبی بالا بگیرد و خود خامنه‌ای نیز وارد ماجرا شود، روحانی همانند ۹ دی موضعی انتقادی نسبت به نامه کروبی اتخاذ کند. اما احتمال چنین حرکتی از سوی نظام در شرایطی که سال‌ها است در تریبون‌ها و مجامع رسمی قدرت از مرگ جنبش سبز سخن گفته می‌شود، کم به نظر می‌رسد.

در مجموع می‌توان گفت پس لرزه‌های نامه شوک‌آور کروبی فقط اقتدارگرایان را آماج نگرفته است، بلکه اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها را نیز در شرایط سختی قرار داده است. سکوت و عدم همراهی آنها هزینه‌هایی از سوی جامعه هدف را بر آنها تحمیل می‌کند. همدلی با کروبی و پذیرش هشدار او نیز به گسترش تنش با نظام و اصول‌گرایان می‌انجامد و در مسیر فصل جدید سیاست‌ورزی آنها مبتنی بر آشتی‌جویی با رهبری و چانه‌زنی با استبداد اخلال ایجاد می‌کند. اما همراهی نسبی و در چارچوب اختیارات دولت می‌تواند در تغییر فضا موثر بوده و راهکار تقدم حل مسائل سیاسی را در برابر اقتصاد مقاومتی قرار دهد.

از این‌رو نامه کروبی را باید اقدامی فردی به حساب آورد که با درک از حساسیت شرایط و عواقب مخرب بی‌اعتنایی به مبارزه با خودکامگی و دل بستن به چانه زنی‌ها در درون بلوک قدرت صادر شده است و افق سیاسی متفاوتی با برنامه سیاسی اعتدال و “اقتصاد مقاومتی” مد نظر رهبری را ترسیم می‌کند. میزان موفقیت این جریان‌سازی که بازه زمانی کوتاه مدت را مد نظر ندارد، به حجم همراهی نیروهای سیاسی معترض به وضع موجود و فرجام منازعات در درون بلوک قدرت بستگی دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.