انتصاب فرهاد رهبر به سرپرستی دانشگاه آزاد نقطه عطفی در تحولات مدیریتی و مالکیت دانشگاه آزاد محسوب می شود. اگر حکم وی توسط شورای انقلاب فرهنگی تایید شود، آنگاه می توان گفت پروسه هاشمی زدایی و خارج کردن دانشگاه آزاد از کنترل رفسنجانی و تجدید نظر طلب های نظام به ایستگاه پایانی خود نزدیک شده است.
در شرایطی که دولت در دست جناح اعتدالی است و وزرای بهداشت و علوم اصلاح طلب هستند، اگر دانشگاه آزاد به طور کامل در اختیار اصول گرا ها قرار بگیرد، آنگاه تغییر آن در آینده تقریبا غیر ممکن می شود. حسن روحانی که تا کنون پاسخی به تقاضای مداخله حسن خمینی نداده ، اینک در وضعیت سختی قرار گرفته است. در آستانه تشکیل دولت دوازدهم از وی انتظار می رود تا جلوی تسلط کامل اصول گرایان و تغییرات گسترده در دانشگاه آزاد با انگیزه های سیاسی را بگیرد.
ابهام در انتصاب رهبر
انتصاب رهبر رویداد غیر منتظره ای بود. زمزمه این اتفاق از هفته پیش شنبده می شد اما مجتبی علوی فاضل، سخنگوی دانشگاه آزاد اسلامی، با تکذیب این خبر اظهار داشته بود که «این صحبتها ساخته و پرداخته برخی رسانههاست و به هیچ وجه صحت ندارد». از سوی دیگر همکاری علی محمد نوریان با علی اکبر ولایتی این تصور را ایجاد کرده بود که نوریان در سمت ریاست دانشگاه آزاد تثبیت خواهد شد. اما اینک دستکم ظاهرا وی رضایت داده است تا دبیر هیات رئیسه دانشگاه آزاد باشد. از بررسی مطالبی که رسانه های اصول گرایان و بویژه بخش های شبه امنیتی منتشر کرده اند، می توان نتیجه گرفت که نوریان گزینه موقتی بوده و تنها به عنوان یک وسیله برای برکناری حمید میرزاده مورد استفاده قرار گرفته است. تبصره ۲ ماده ۱۳ اساسنامه دانشگاه آزاد تاکید دارد که “پس از استعفا و یا عزل رئیس دانشگاه هیأت امناء موظف است ضمن تعیین سرپرست برای دانشگاه، طی یک مهلت سهماهه نسبت به معرفی گزینه پیشنهادی برای احراز ریاست دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام نماید.” بدینترتیب معرفی رهبر تقریبا سه ماه بعد از برکناری میرزاده در تاریخ ۳ اردیبهشت انجام شده است.
نحوه تعیین رهبر هنوز مبهم است. ترکیب هیات امنا بعد از فوت رفسنجانی به گونه ای است که اصول گرایان و اصلاح طلب- اعتدالی ها هر کدام ۵ نفر نیرو دارند. نوریان سمت گیری سیاسی ندارد اما در تحولات اخیر همسو با ولایتی عمل کرده است. طبق ادعای ولایتی انتخاب رهبر در جلسه فوق العاده رخ داده که پیشتر ۴ عضو شورا درخواست کرده بودند. ولایتی همچنین گفته که همه اعضا هیات امنا در جلسه حاضر نبوده و جلسه با حضور کثریت اعضا رسمی شده است. با توجه به اعتراض سید حسن خمینی نسبت به سرپرستی نوریان و غیر قانونی دانستن آن می توان حدس زد وی و میرزاده و چه بسا وزرای علوم و بهداشت در جلسه گزینش رهبر غایب بوده اند. انتخاب تصمیم گیری در خصوص موضوع مهم تعیین رئیس دانشگاه آزاد در جلسه ای که همه اعضا حضور نداشته اند، گویای اختلافات شدید در هیات امنا و برخورد سیاسی ولایتی برای جا انداختن گزینه مورد نظر نهاد ولایت فقیه است.
جایگاه رهبر در آرایش سیاسی حکومت
رهبر متعلق به حلقه امنیتی و ولایی اصول گرایان است. اگرچه او مدعی است همکاری اش با وزارت اطلاعات را از دوران وزارت علی یونسی در دولت اصلاحات شروع کرده است، اما برخی از شواهد و منابع حاکی است که همکاری های اطلاعاتی وی سابقه بیشتری دارد. حداقل خود رهبر تایید کرده است که پیشتر فعالیت هایی با شورای امنیت ملی داشته است. اما شهرت رهبر بیشتر به دوران ریاست شش ساله وی در دانشگاه تهران بر می گردد که یکی از شدید ترین فضا های پلیسی بر این دانشگاه حاکم بود و دانشجو و دانشگاهیان دوره سختی را پشت سر گذاشتند. اینک او بعد از برکناری توسط دولت روحانی در سطحی گسترده تر به مدیریت دانشگاهی برگشته است.
جذابیت های دانشگاه آزاد
دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان بزرگ ترین دانشگاه حضوری دنیا از نقطه نظر آموزشی، منابع قدرت و ثروت، تولید مدرک و اجتماعی مرکز مهم و اثرگذاری در کشور است. بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر دانشجو، سی و چهار هزار هیات علمی،سی و یک هزار کارمند، سیصد و پنجاه و هفت واحد آموزشی، ۷ هفت هزار و دویست میلیارد تومان بودجه، یک پژوهشگاه و ۲۸ مرکز تحقیقاتی مرکزی جذاب برای کانون های قدرت در جمهوری اسلامی است که به استقلال دانشگاه و مراکز آموزش عالی باور ندارند و می کوشند تا با تسلط بر مراکز آموزشی و علمی نفوذ خود در عرصه های سیاسی واجتماعی را گسترش و یا تحکیم بخشند! همچنین این مراکز را به محل توزیع شغل برای نزدیکان و وابستگان و دستیابی به درآمد و منابع مالی برای پروژه های مورد نظر تنزل دهند. غلط نیست اگر گفته شود بیشتر کارگزاران نظام دانش آموختگان دانشگاه آزاد هستند و این دانشگاه از منظر اعطای مدرک به مسئولان نظام و نور چشمی ها موقعیت ویژه ای دارد.
برنامه تدریجی خامنه ای
رهبری بعد از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تهاجم به دانشگاه آزاد و تضعیف موقعیت رفسنجانی را آغاز کرد. البته احمدی نژاد در این خصوص انگیزه های شخصی نیز داشت. اما رهبری از این مساله استفاده کرد تا در پشت پرده حرکت را به سمت مطلوب مدیریت نماید واز تضاد های موجود بهره برداری کند. ازاینرو احمدینژاد نقش تعیین کننده نداشت، بلکه او در مقطعی، تبدیل به ابزاری در خدمت این پروژه شد.
کارگزار اصلی این پروژه خود خامنهای بود که به دلایل زاویه پیدا کردن دیدگاههایش با هاشمی رفسنجانی و ناخرسندی از مواضع هاشمی، بهخصوص پس از شکلگیری جنبش سبز تصمیم گرفت تا دانشگاه آزاد را از دست هاشمی خارج کند و در کنترل خود بگیرد.
ریاست فرهاد دانشجو دو سال بیشتر طول نکشید و ریاست جمهوری حسن روحانی باعث شد تا دوباره موقعیت رفسنجانی تقویت شده و در نتیجه میرزاده ریاست را در دست بگیرد. اما بعد از فوت رفسنجانی و خلاء ایجاد شده، موازنه قوا عوض شد. پایه اصلی تغییر موازنه قوا مداخله فراقانونی خامنه ای در انتصاب علی اکبر ولایتی به ریاست هیات رئیسه دانشگاه آزاد بود. خامنه ای با این کار مانع از یاست حسن خمینی شد که نزدیک ترین فرد برای جایگزینی رفسنجانی در دانشگاه آزاد بشمار می رفت. البته هیات امنا هم با اتفاق آراء ولایتی را به ریاست هیات امنا برگزید. اما بعد از اینکه ولایتی پروژه تغیرات سیاسی را آغاز کرد، اختلاف با حسن خمینی و میرزاده شروع شد. نقطه عزیمت هاشمی زدایی برکناری یاسر هاشمی فرزند وی بود.
اینک به نظر می رسد حضور فرهاد رهبر مقدمه دگرگونی گستره در بافت مدیریتی دانشگاه آزاد و مراکز متعدد آن باشد. تنها ممانعت از تایید وی در شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند جلوی تکمیل پروژه یاد شده را بگیرد. اما از آنجاییکه اکثریت اعضای این شورا با نگرش علی اکبر ولایتی همسو هستند، روحانی امکان مانور زیادی ندارد و تنها با استفاده از اقدامات خاص می تواند، رقبا را کنار بزند. حال باید دید روحانی آیا ریسک خواهد کرد ؟ و یا اینکه در برابر فتح کامل دانشگاه آزاد توسط اصول گرایان تسلیم می شود. البته صلاح دانشگاه آزاد در تحلیل آخر استقلال از هر دو جناح نظام سیاسی است. امری که با واقعیت های موجود فاصله زیادی دارد.