علی مطهری نائب رئیس مجلس از مردم دعوت کرده است تا شش ماه در برابر وضعیت فلاکت بار اقتصادی و افزایش سرسام آور قیمت ها مقاومت کنند تا دولت اوضاع اقتصادی را سامان بدهد. درخواست های مشابهی از سوی اعضای دولت از جمله معاون اول و سخنگو مطرح شده است. خامنه ای نیز به نوعی مردم را به ریاضت و کاهش مصرف دعوت کرده است. فصل مشترک این درخواست ها ضرورت خنثی سازی توطئه دولت آمریکا است.
جواد ظریف تا جایی پیش رفته است که هدف گذاری کاخ سفید را نابودی ایران دانسته و خطلب به هر دو جناح نظام و اپوزیسیون هشدار داده است که همه ایرانیان سرنشین یک کشتی هستند و اگر در شرایط کنونی متحد نباشند، ایرانی در کار نخواهد بود! اما در ادامه دلایلی ارائه می شوند که چرا این دعوت ره به جایی نمی برد و امید حکومت به مقاومت مردم در برابر تهاجم دولت ترامپ گره زدن بر باد است. منتهی پیشاپیش تاکید می شود که بر خلاف صورت بندی مقامات نظام ، دلیل اصلی مشکلات اقتصاد رنجور از بیماری مزمن ایران، اقدامات تنبیهی دولت ترامپ نیست که هنوز تحریم های کمر شکن آن شروع نشده است! بلکه عوامل داخلی وبخصوص بی کفایتی ها و پیامد های انباشته شده تصمیمات نادرست در چهار دهه گذشته و عملکرد ضعیف دولت روحانی و بویژه اجتناب از جراحی بیشترین نقش را دارند.
- شکاف دولت- ملت
تصویری که مقامات ارشد نظام از معادل قرار دادن اختلافات جمهوری اسلامی با آمریکا به خصومت دولت این کشور علیه مردم ایران ترسیم می کنند در بخش های مهمی از جامعه ایران خریدار ندارد. اصرار بر تعقیب انگاره های ایدئولوژیک، تقویت بنیاد گرایی اسلامی شیعه محور و تقابل آشتی ناپذیر با آمریکا ، باعث تحکیم مناسبات تقابلی بین ایران و آمریکا شده که حالت طبیعی در مناسبات بین دو کشور ندارد. در واقع جمهوری اسلامی با مبانی هویتی و سیاست های کلان خود آن بر ایران تحمیل ساخته و در نتیجه دولت آمریکا با جمهوری اسلامی و سیاست خارجی ضد آمریکایی آن مشکل دارد. ایران معادل جمهوری اسلامی نیست.
- بی باوری به دشمنی آمریکا
در تجمعات اعتراضی اخیر بار ها شعارهایی سرداده شده است، که دشمن اصلی مردم را مقامات حکومتی دانسته و دشمنی آمریکا با مردم ایران را زیر سئوال برده است. این شعار مستقل از ارزیابی محتوی آن به شکل نمادین پرده از دیدگاهی در جامعه ایران بر می دارد، که مشکل و معضل اصلی کشور و ملت را نهاد ولایت فقیه و استبداد دینی نهادینه شده در آن می پندارد. از این زاویه بخش مهمی از جامعه ایران که به احتمال زیاد اکثریت است، خامنه ای و اقلیت حاکم را در ضدیت با منافع و خواسته های خود می داند. این جریان در چهار دهه گذشته با سلب سازمان یافته حقوق شهروندی مردم سد راه تحقق مطالبات اقشار مختلف جامعه بوده و با تثبیت بی عدالتی ، تبعیض و ناکارامدی منابع کشور را تباه ساخته و ایرانیان را از رفاه اجتماعی و کرامت انسانی محروم ساخته است. بنابراین در شرایط کنونی اغلب مردم ایران تضاد اصلی خود را بخش مسلط قدرت و نهاد ولایت فقیه می داند و ارزیابی متضادی با اغلب اصلاح طلبان و اعتدالی ها و نظرات خاتمی و روحانی در این خصوص دارد.
- همپوشانی بین مطالبات مردم و برخی از درخواست های دولت آمریکا
برخی از شروط دولت آمریکا در تغییر عناصری چون سیاست منطقه ای ، ماجراجویی هسته ای و رعایت موازین حقوق بشری، مطالبات و خواسته های اکثریت مردم ایران از دیرباز بوده است. سیاست ها و رویکرد حکومت در سوریه، یمن، لبنان و عراق مورد حمایت جامعه ایران نیست و مخالفت های جدی نسبت به آنها وجود دارد. همچنین ارزیابی کلی است است که فوائد برنامه هسته ای حکومت و سرمایه گذاری های انجام شده ارزش هزینه های آن را ندارد. اگرچه بر سر اصل حق غنی سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته ای و همچنین نادیده گرفتن حقوق ایران در مناسبات ژئوپلتیکی و نظامی منطقه و جانبداری ازرقبای آن شکاف قابل اعتنایی بین دیدگاه اکثریت مردم ایران و درخواست های دولت آمریکا وجود دارد، اما همپوشانی بین بخشی از مطالبات دو طرف، همبسته سازی بین سیاست های کنونی نظام و بخش غالب مردم را ناممکن می سازد.
- بحران اعتماد
جمهوری اسلامی و کارگزارانش یکی از شدید ترین دوران بحران اعتماد را تجربه می کنند . در این فضا که اعتماد و باور قابل اعتنایی به مقامات حکومتی وجود ندارد، وعده های آنان در بهبود اوضاع در آینده پذیرفته نمی شود. عملکرد دوگانه روحانی ومشی پوپولیستی اش وخامت بحران اعتماد را در یک سال گذشته تشدید کرده است، او با پشت کردن به وعده هایش ، طرح ادعاهای بی پشتوانه تبلیغاتی وصورتبندی کاذب از وضعیت کشور باعث شده تا ناامیدی ها افزایش یافته و افکار عمومی با نگرانی عملکرد وی را رصد کند. وضعیت بگونه ای شده که اظهارات او نه تنها در واقعیت های جامعه انعکاس و نمودی ندارد بلکه مسیر متضادی را بازتاب می دهد! او اکنون آئینه تمام نمای انتقاداتی است که زمانی به محمود احمدی نژاد می کرد.
- درجه بالای فساد و تجملات در مقامات حکومتی
یکی از پیشنیاز های مقاومت و پذیرش ریاضت از سوی ملتی نبود اختلاف بالا در سطح زندگی بین مقامات و مردم عادی است. اما در حال حاضر چنین وضعیتی در ایران وجود ندارد،. شکاف زیادی در میزان ثروت، رفاه و برخورداری از منابع بین مقامات حکومتی و اکثریت مردم مشاهده می شود. علاوه بر آن ابتلای بالای فساد در حکومت و ناتوانی ساختاری و عملکردی آن در کنترل فساد نیز بر بغرنجی وضعیت افزوده است .
- تضعیف گفتمان آرمان گرا
بررسی شرایط جامعه ایران در دهه های گذشته نشانگر افول تدریجی گفتمان آرمانگرا است و به طور نسبی اقشار مختلف جامعه به مسائل مادی و برخورداری از رفاه و لذت در زندگی شخصی بهای بیشتری داده اند. از این زاویه شرایط با دهه شصت و در زمان جنگ تفاوت زیادی دارد.
- فضای پلیسی و اقتدار گرایی
نظام سیاسی در حالتی خواهان همراهی مردم در خنثی سازی فشار دولت آمریکا است که کماکان سرمشق اقتدار طلبی وفضای بسته سیاسی و فرهنگی در جامعه حکمفرما است و حقوق شهروندی اقشار مختلف جامعه از جمله حق آزادی اجتماعات و بیان به شکل سیستماتیک نقض می شود. دعوت به آشتی ملی و اتحاد زمانی پذیرفته می شود که همه بخش های جغرافیای ایران در تنظیم سیاست ها و تصمیمات از مشارکت سیاسی و اجتماعی برخوردار باشند. برخورد ابزاری حکومت با اتحاد که در واقع کشاندن جامعه تحت سرکوب و انقیاد به دنباله روی است، نه تنها ظرفیتی برای همبستگی ملی ندارد بلکه جامعه را بیش از پیش از هم گسیخته می سازد
بنابراین با توجه به عوامل شرح داده شده می توان نتیجه گرفت که مقامات نظام و رهبران هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در اتکا به مقاومت مردم ایران در برابر فشار ها و سختی ها دچار خطای محاسبه هستند. بخش مهمی از جامعه تضاد انها با غرب را مربوط به هویت و سیاست های غلط حکومت می داند و حداقل تضاد اصلی اش را جمهوری اسلامی و بخصوص نهاد ولایت فقیه می داند. بخش دیگری نیز اساسا ارزشی برای ایستادگی در برابر برخورد تهاجمی دولت آمریکا قائل نیست و در شرایط کنونی مصالحه را ترجیح می دهد. شدت یافتن نارضایتی ها از عملکرد حکومت و احساس خفقان و انفجار از شدت خشم نیز آستانه تحمل جامعه در برابر نظام سیاسی را به صفر نزدیک ساخته است.