کانادا ، سپاه و فهرست تروریست ها

پارلمان کانادا طی مصوبه ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد. به نظر می رسد با موافقت قریب الوقوع دولت چپ گرای کانادا، این مصوبه رسمی شده و کل هیات حاکمه کانادا از آن حمایت کنند. منتهی این اتفاق طبق ساختار قانونی کانادا پروسه ای زمانبر  وطولانی است. ابتدا باید در کابینه و توسط وزراء مورد بحث و بررسی قرار بگیرد که ممکن است مشمول تغییراتی نیز بشود.

بدینترتیب اگر این مصوبه نهایی و اجرایی شود ، کانادا اولین کشوری در جهان است که به صورت رسمی وحقوقی سپاه  را یک گروه تروریستی تلقی می کند. این تصمیم فقط گنجاندن یک نام در فهرست گروه های تروریست نیست، بلکه پیامد های قابل اعتنایی در سیاست ایران ، جهان وخاور میانه دارد. پیش از دولت کانادا، دولت آمریکا در دو مقطع اقدام مشابه را مورد بررسی قرار داد. نخست در زمان ریاست جمهوری اوباما و سپس در دوره ترامپ. اما در هر دو مورد ، کاخ سفید بعد از ارزیابی های کارشناسی سازمان های امنیتی و وزارت دفاع آمریکا آن را کنار گذاشت و سیاست های تنبیهی اش را متوجه سپاه قدس ابزار منطقه ای سپاه کرد.

تفاوت موقعیت کانادا و امریکا در این خصوص نیازمند توجه است. کانادا حضور نظامی در نزدیکی مرز های ایران ندارد و از این رو نمی تواند مستقیما هدف فعالیت های تلافی جویانه سپاه و بویژه سپاه قدس قرار بگیرد. اگرچه جزو ائتلاف ضد داعش است اما همکاری گسترده ای با عملیات نظامی آمریکا ندارد. تهدید عزیز جعفری فرمانده سپاه که هشدار داد در صورتی که سپاه در فهرست تروریستی آمریکا قرار بگیرد، این کشور باید مراکز نظامی خود را از مرز های ایران تا فاصله مشخصی دور کند، در تصمیم گیری دولت آمریکا بی تاثیر نبود. اما کانادا این وضعیت را ندارد و جمهوری اسلامی نیز تهدید بزرگی از ناحیه این کشور فراآتلانتیک را متوجه خود نمی بیند.

ولی در عین حال نسیت به آن بی تفاوت نیست و موضعگیری وزارت خارجه در محکومیت اقدام پارلمان کانادا که دریچه بهبود روابط بین ایران و کانادار در دوره نخست وزیری جاستین ترودو را می بندد، ریشه در ناخشنودی مقامات تهران دارد.

قرار گرفتن سپاه در فهرست تروریسم از سوی دولتی باعث می شود تا فرماندهان و مسئولان سپاه و حتی مقامات گذشته اهداف مشروعی برای برخورد های امنیتی و قضائی کشور هدف باشند. همچنین اموال آنها مصادره شده و همکاری های امنیتی و نظامی با سپاه ممنوع می شود. با توجه به در هم تندیگی سیستم نظامی و دفاعی ایران با سپاه، عملا دامنه شمول تصمیمات دولت کانادا کل نیرو های نظامی ایران را تحت الشعاع قرار می دهد.

این اقدام همچنین می تواند مشوق دیگر کشور ها برای گنجاندن سپاه پاسداران در فهرست تروریسم شود که با توجه به حساسیت های و مخالفت های منطقه ای و جهانی با سپاه تمایل در این خصوص کم نیست.

البته نبود معیار های مورد توافق همگانی در تعریف تروریسم و برخورد های دوگانه ای که از سوی قدرت های جهانی انجام می شود، می تواند ضربه گیری برای سپاه باشد تا متهم کردن دولت کانادا به برخورد سیاسی و مغرضانه تاثیرات آن را خنثی نماید.

اگر کانادا در نهایت سپاه را به صورت رسمی تروریست قلمداد کند و به همین دلیل روابطش با جمهوری اسلامی را به تیرگی سابق بازگرداند، ممکن است دولت ترامپ نیز طرح مشابهی که متوقف کرده بود را دوباره فعال سازد. در این صورت کانادا با هموار کردن مسیر برای آمریکا عملا فشار سنگینی را بر جمهوری اسلامی وارد می کند.

اما بزرگترین مانع آمریکا بر سر این اقدام تاثیر آن در شکل گیری رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا در مناطقی چون سوریه است که ایران و آمریکا هر دو حضور نظامی دارند. در این صورت مبارزه با تروریسم در سوریه شامل برخورد با سپاه خواهد شد. البته حضور حزب الله لبنان در سوریه و عدم تقابل آمریکا در شرایطی که این گروه را تررویست می داند، این واقعیت را گوشزد می سازد که نفس وجود گروهی در فهریت ترویستی آمریکا مجوز برخورد نظامی با آن نمی شود. ولی حتی با فرض قبول این نگرش و تعمیم آن به تنظیم رابطه با سپاه در شرایط قرار داشتن آن در فهرست گروه های تروریست آمریکا، باز نمی توان منکر افزایش ریسک برخورد های نظامی شد. بخصوص که دولت های اسرائیل  وعربستان در این صورت تلاش های شان برای کاهش نفوذ سپاه در خاورمیانه را افزایش داده و از این حربه بمثابه اهرم فشار استفاده خواهند کرد.

اما اگر تلاش دولت کانادا از سطح نمادین فراتر نرود و آنچنان که در برخی از گزارش های تایید نشده آمده است، دلیل اصلی ناخرسندی دولت کانادا اعمال محدودیت بر شهروندان کانادایی مقیم تهران و بخصوص ممانعت از خروج از کشور خانم دکتر کاووس سید امامی فعال زیست محیطی که به نحوی مشکوک در زندان اوین جان باخت، باشد، آنگاه دامنه  طرح  یادشده محدود بوده و تاثیر بزرگی در مناسبات جهانی با سپاه نخواهد داشت.

در مجموع به نظر می رسد جمهوری اسلامی به دلایل راهبردی و سیاسی با مسئله قرار دادن سپاه در فهرست گروه های تروریست واکنش جدی نشان دهد. به لحاظ اعتباری و حیثیتی نیز هزینه های قرار گرفتن سپاه در فهرست گروه های تروریست سنگین است و هر دو جناح اصلی حکومت به راحتی پذیرای آن نخواهند بود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.