آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولان وزرات خارجه حمایت خود را از مواضع جدید حسن روحانی در سیاست خارجی اعلام کرد. وی در این جلسه اظهار داشت: « سخنان رئیس جمهور در سفر اخیر اروپا که اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد حاکی از سیاست و رویکرد نظام است. وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیس جمهور است.»
این سخنان که به معنای بستن تنگه هرمز در صورت تشدید اقدامات محدود کننده دولت آمریکا در برابر فروش نفت ایران است، با حمایت نیرو های موسوم به “ولایتمدار” همراه شده و آن را به منزله تقدیر رهبری از مواضع مقترانه رئیس جمهور بشمار آورده اند. از نظر آنان دفاع از مواضع تقابلی حسن روحانی در برابر رویکرد تهاجمی ترامپ و عقب نشینی از سیاست تعاملی این ظرفیت را دارد تا برای شعار ” همه با هم برای ایران” بسیج اجتماعی ایجاد کند.
مستقل از اینکه تهدید به بستن تنگه هرمز چقدر امکان پذیر است و آیا جنبه شعار دارد ویا واقعا نظام به دنبال عملی کردن آن است، اما افزایش همگرایی بین دو جناح نظام در برابر فشار های خارجی اتفاقی مهم در عرصه سیاسی ایران است. مسدود کردن یکی از مسیر های مهم ترانزیت انرژی دنیا و آبراه های بین المللی آنقدر از واقعیت بدور است که حتی برخی از نیرو های نظامی نیز نسبت به فایده مند بودن آن و هزینه های زیادش واکنش نشان داده اند. همانطور که حسین علایی رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه اعلام کرده است، حکومت حداکثر می تواند برای مدت کوتاهی تنگه هرمز را بسته نگاه دارد و دولت آمریکا همراه با متحدان منطقه ای اش توان باز کردن آن را دارند. از سوی دیگر این موضع گیری اروپا را به آمریکا در خصوص مهار جمهوری اسلامی نزدیک می کند. همچنین دولت های چین و روسیه را نیز نگران می سازد.
اما آنچه برای نیرو های حامل وحامی نهاد ولایت فقیه اهمیت دارد، فراتر از اجرا کردن یا نکردن تهدید بستن تنگه هرمز همگرایی در درون جناح های نظام و قوای مملکتی در خصوص سیاست خارجی دشمن محور و ضد آمریکایی است. همانطور که خامنه ای در دیدار یاد شده تصریح کرد که امید بستن به مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات کشور اشتباه است ،آنها سعی می کنند از به بن بست رسیدن تلاش های دولت اعتدال در تنش زدایی در سیاست خارجی بهره برداری خود را بکنند. پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و تصمیم وی در خروج ناموجه از برجام فرصت را به بخش تندروی حکومت داد تا قطعه آخر پازل مهار مصالحه هسته ای را تکمیل کنند و دوباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تمامیتش به شرایط قبل از برجام برگردد.
پیش از برجام خامنه ای با اعمال سیاست دوگانه در پشت پرده چراغ سبز را به روحانی برای دستیابی به توافق اتمی با حفظ زیر ساخت هسته ای داد اما در عرصه عمومی تصویر یک منتقد بدبین را از خود ترسیم کرد. برجام برای رهبری یک انتخاب موردی و موقت بود اما روحانی انتظار داشت به یک الگو تبدیل شود. اما فرادستی اقتدار گرایان و ضعف عملکرد روحانی در کنار تغییر مواضع سیاسی دولت آمریکا باعث شد تا خواست خامنه ای در نهایت محقق شده و تنش زدایی با آمریکا و رویکرد حل اختلافات خارجی در چارچوب دیپلماسی به محاق برود. اکنون روحانی همان سخنانی را در حوزه سیاست خارجی به زبان می آورد که ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ طرح می کرد. رئیس دولت های یازدهم و دوازدهم اینک گفتمانی را برگزیده که از آن رقیب اصول گرا بوده و از آن روحانی متقدم است. حتی غلط نیست اگر گفته شود روحانی در زمان مجلس اول که جزو جمع عقلای آن مجلس بود، نیز در اتخاذ مواضعی که می تواند جهان را علیه حکومت بسیج کند، تردید داشت.
اینک به نظر می رسد در دوره ای که نظام در حال آزمودن راهکار های متفاوت برای عبور از فشار های سنگین دولت آمریکا است، انسجام در درون نظام و پر کردن شکاف اهمیت کلیدی دارد و در وهله بعد راه اندازی پروپاگاندا در جهت همبسته سازی جامعه حول دفاع از ایران در دستور کار است. نظامی که اساسا خود را متعهد به جهان اسلام می داند حال که در مخصمه قرار گرفته ، ایران و مولفه های ملی را برجسته ساخته و می کوشد اختلاف با دولت ترامپ را به ستیز آمریکا با ایران و ایرانی جلوه دهد. وحدت ایرانیان برای بخش مسلط قدرت نیز تنها در مخالفت با ترامپ موضوعیت دارد و در حوزه رعایت حقوق شهروندی، رفاه، کرامت انسانی نه تنها نشانی از دعوت به وحدت و آشتی ملی نیست بلکه کماکان نهاد های حاکمیتی در خدمت تحمیل ارزش ها، منافع و گفتمان نهاد ولایت فقیه و آپارتاید سیاسی بر جامعه هستند.
چرخش روحانی نیز بار دیگر نشان داد که مسائل سیاسی و گقتمانی در بین کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی به خودی خود واجد ارزش نیست و تحت الشعاع دوری از قدرت و مناسبات متغیر سیاسی قرار می گیرد.