کاپیتولاسیون سازی ازFATF ،واقعی یا سپر بلای رهبر؟

همکاری با سازمان میان دولتی ویژه اقدام مالی (FATF) کماکان موضوعی چالشی در داخل بلوک قدرت است. رد کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) به عنوان یکی از اسناد چهار گانه FATF از سوی شورای نگهبان با طرح ۲۲ ایراد و بازگشت آن به مجلس، رویارویی موافقان و مخالفان در هیات حاکمه جمهوری اسلامی را وارد مرحله جدیدی ساخته است. ائمه جمعه کشور در حرکتی هماهنگ مشابه قبل از تصویب CFT  در مجلس ،به حمایت از تصمیم شورای نگهبان برخاسته وپیوستن به FATF  را خلاف شرع و مغایر با ارزش های انقلاب و منافع ملی بشمار آوردند.

کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران تا جایی در تخطئه مجلس پیش رفت که پذیرش اسناد ۴ گانه فوق و بخصوص CFT  را مشابه کاپیتولاسیون دانست! در واکنش علیرضا رحیمی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس اظهار داشت: « در عصر جدید، بحران تراشی و بسوی جنگ بردن کشور و مسلط کردن بیگانگان افسار گسیخته، کاپیتولاسیون سازی برای ایران است.»

بررسی مفاد کاپیتولاسیون مستشاران آمریکایی در پیش از انقلاب با کنوانسیون هایی که به تایید اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا رسیده است، بی اساسی این شبیه سازی را آشکار می سازد.

بر خلاف تصویرسازی جناح تندروی جمهوری اسلامی، مدافعان پیوستن به FATF  این تصمیم را منجر به حل شدن مشکلات بانکی کشور نمی دانند بلکه آن را در جلوگیری از بدتر شدن اوضاع مناسب دانسته و بخشی از دیپلماسی مهار برخورد تهاجمی دولت آمریکا محسوب می کنند.

در حال حاضر کنوانسیون CFT   در کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس در دست بررسی است. ایرادات ۲۲ گانه شورای نگهبان شامل یک سری سئوال در خصوص ابهامات موجود و برخی ایرادات به مفاد مصوبه بوده و در نهایت اعلام  کرده است  با فرض غیر قابل اصلاح بودن اشکالات، الحاق به این کنوانسیون مغایر با موازین شرع و خلاف منافع و امنیت ملی کشور شناخته شد. بدینترتیب شورای نگهبان عملا راه را برای اصلاح مصوبه مجلس بسته است.

دیگر مشکل پیش آمده بر سر تصویب FATF  اختلاف نظر بین هیات رئیسه مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام بر سر چگونگی اعمال نظارت مجمع پیرامون انطباق مصوبات مجلس با سیاست های کلان نظام است که در مجمع تشخیص مصلحت تدوین شده و به تایید رهبری رسیده است. تفسیر مجمع تشخیص مصلحت که از حمایت شورای نگهبان نیز برخوردار است، بگونه ای است که خواهان رعایت نظرات مجمع درمصوبات مجلس است . این تفسیر عملا باعث مشارکت مستقیم این نهاد در پروسه قانونگذاری کشور شده و بیش از پیش مجلس را در پروسه قانونگذاری کشور به حاشیه می راند. بدینترتیب عملا مجلس در برابر دو شورای نگهبان قرار می گیرد .

مجلس نظارت مجمع تشخیص را مشورتی می داند که باید نظرات را برای کمیسیون های تخصصی مجلس ارسال کند تا  مورد توجه نمایندگان قرار بگیرد. همچنین دیگر محور اختلاف بازه زمانی ارسال نظرات مجمع است که مجلس بر محدود بودن آن اصرار دارد. در حال حاضر دو سند مربوط به FATF  در خصوص مبارزه با پولشویی و پالرمو به دلیل اختلاف بر سر چگونگی تامین نظرات مجمع در خصوص اعمال سیاست های کلان نظام حالت بلاتکلیفی پیدا کرده است. مجلس بعد از برطرف کردن ایرادات شورای نگهبان منتظر نهایی شدن این اسناد بود، اما شورای نگهبان با استناد به ایرادات مجمع تشخیص خواهان اصلاح دوباره آنها شد. هیات رئیسه مجلس با این استدلال که فرصت قانونی اظهار نظر مجمع تشخیص مصلحت سپری شده است
، این درخواست را نپذیرفتند. علاوه بر این علی لاریجانی خواهان تعیین نظر مجمع در صحن علنی این نهاد است، اما محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص انطباق مصوبات مجلس با اسناد بالادستی نظام مصوب ولی فقیه را به عهده کارگروه ویژه ای سپرده است.

به نظر می رسد مجلس حداکثر برخی از ایرادات شورای نگهبان در خصوص  CFT را برطرف سازد اما بعید است همه آنها را بپذیرد و شورای نگهبان به همین دلیل پیشاپیش اشکالاتش را غیر قابل اصلاح تلقی کرده بود.

از قبل قابل انتظار بود برای حفظ چهره سازش ناپذیر رهبر و مقاومت نهاد های انتصابی در برابر تعامل با جامعه جهانی، شورای نگهبان پیوستن به CFT  را رد کند.

رصد کردن تحولات و شرایط دشواری که نظام در آن بسر می برد و نیازعمده ای که به همراهی اروپا در خنثی سازی تحریم های گسترده یکجانبه آمریکا دارد، تردید ایجاد می کند که اسناد ۴ گانه FATF  در نهایت مورد تایید قرار نگیرند، امری که محمود صادقی نماینده اصلاح طلب مجلس نیز بر آن صحه گذاشته و مدعی شده است که اراده نظام بر حل نهایی لایحه یادشده است.

جواد ظریف نیز برای حساسیت زدایی اظهار داشته است که ایران عضو FATF  نخواهد شد و فقط با آن همکاری می کند. تقریبا ۳ ماه به پایان مهلت این نهاد میان دولتی به ایران برای تصویب اسناد چهارگانه فوق باقی مانده است و بعید است دیگر وقتی به حکومت داده شود. در این سه ماه تکلیف کار در مارپیچ مصلحت نظام مشخص خواهد شد. رد کردن قطعی این اسناد که مورد تایید دولت هایی چون لبنان و سوریه نیز قرار گرفته است، هزینه بسیار زیادی برای جمهوری اسلامی دارد که در شرایط کنونی غیر قابل تحمل است. سید محمد صدر از مقامات ارشد سابق وزارت خارجه ایران ابعاد رد کردن CFT  را چنان سنگین ارزیابی کرده که می تواند منجر به سقوط نظام شود.

از سویی دیگر وضعیت بگونه ای است که تصویب عادی آنها نیز موقعیت نهاد ولایت فقیه و حامیانش در بلوک قدرت را ضعیف می سازد. ازاینرو باید انتظار داشت که با میان داری بزرگان نظام در مجمع تشخیص مصلحت مسئله به گونه ای سامان دهی می شود که مسئولیت بر عهده نیرو های اعتدالی و اصلاح طلب باشد، تا در آینده اگر پیامدهای کار برای جمهوری اسلامی مطابق انتظارات نبود و یا ضرورت شان برطرف شد،آنها به عنوان نیروهای سازشگر و استحاله شده در درون نظام سرزنش شوند و غباری بر دامان رهبری به عنوان نماد مقاومت در برابر “نظام سلطه” و “تجلی دفاع از استقلال و عزت کشور”  ننشیند.

همچنین می توان انتظار داشت که با اضافه کردن بند هایی، تفسیر و تعریف از تروریسم به ملاحظات خاص جمهوری اسلامی مشروط شود.

بحران بزرگ اقتصادی و ابرچالش های نظام راه گریز برای نظام باقی نگذاشته است. هزینه های باقی ماندن در لیست سیاه FATF آنقدر سنگین است که نظام توانایی پرداخت آن را ندارد. اما ویژگی اسناد چهار گانه و بخصوص کنواسیون مقابله با تامین مالی تروریسم بگونه ای است که قابل بسته بندی در زرورق ” نرمش قهرمانانه” نیست ، سکوت رهبری و بسنده کردن به موضعگیری کلی علیه هضم شدن در ساختار های قانونی و نهادی دنیا بدون ذکر مصداق در این خصوص روشنگر است. وی می خواهد وجهه خود در نافرمانی و عصیان علیه نظم موجود جهانی را دستکم در ظاهر حفظ کند.

کاپیتولاسیون خواندن این کنوانسیون ها از سوی ائمه جمعه منصوب و رد کردن آنها توسط شورای نگهبان و ایراد گرفتن مجمع تشخیص مصلحت نظام لازمه حفظ رویکرد دوگانه خامنه ای و بخش مسلط قدرت است که علاوه بر جنبه های گفتمانی، پذیرش FATF  محدودیت هایی را بر فعالیت های داخلی و خارجی آنها نیز اعمال می کند. اما این پایان ماجرا نیست و سویه دیگر رویکرد رهبری، پذیرش نهایی کنوانسیون های یادشده با اصلاحاتی نه چندان پردامنه و اضافه کردن شروطی که بیشتر جنبه مصرف داخلی دارد با میدان داری نیروهای میانه روی نظام را گریزناپذیر می سازد.

به نظر می رسد این مخالفت ها که با چاشنی های تبلیغاتی گسترده همراه شده است، هدف حفظ ایران در لیست سیاه FATF  را دنبال نمی کند بلکه  جلوگیری از رویه شدن این سیاست ها را دنبال می کند تا کماکان هضم در ساختار قوانین و مناسبات بین المللی ضد ارزش محسوب شده و جمهوری اسلامی نقش معترض و عصیانگر نسبت به آنها را حفظ کند. همچنین  حمایت از گروه های شیعی و بنیادگرای اسلامی با محدودیت موثری و غیر قابل دور زدنی مواجه نشود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.