جمهوری اسلامی می تواند بحران کارگری را مهار کند؟

اعتصاب و تحصن کارگران شرکت هفت تپه خوزستان  بعد از گذشت ۲۰ روز وارد چهارمین هفته متوالی شده استدر استان خوزستان گروه ملی صنعتی فولاد ایران نیز اوضاع آشفته ای دارد و اعتراضات کارگری دو هفته مستمر است که جریان دارددر تهران و دیگر نقاط صنعتی کشور نیزاعتراضات پراکنده ای در ماه های گذشته بروز یافته است.

سونامی بیکاری کارگران سازنده قطعات خودرو

اما مهمترین معضل کارگری بحران فزاینده قطعه‌سازان استدر حدود ۲۰۰ هزار کارگر در قطعه‌سازی‌های استان البرز مشغول به کارند، اگر ایران‌خودرو و سایپا بدهی خود به این قطعه‌سازی‌ها را پرداخت نکنند بخش زیادی از نیروهای شاغل در این صنعت، بیکار خواهند ش دمجموع بدهی صنعت خودرو به شرکت های قطعه ساز بین ۱۵ تا ۲۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده می شود که بی سابقه استاین شرکت ها در نامه ای به حسن روحانی از چالش های بزرگی که با آن طرف هستند و می رود تا به تعطیلی بخش های زیادی از آنها منجر شود، پرده برداشتند.

در وهله نخست دخالت دولت در امر قمیت گذاری باعث شده تا علی رغم  افزایش چشمگیر تورم، آنها نتوانند قیمت کالاهای تولیدی شان را افزایش بدهند در حالی که هم دستمزد کارگر افزایش ۲۰ درصدی داشته است و هم مواد اولیه و انرژی گران تر شده انداما مشکل بزرگ آنها کمبود نقدینگی به خاطر عدم پرداخت طلب ها از سوی شرکت های بزرگ و کوچک خودروساز استآنها در سال های گذشته به دلیل فضا سازی دولت در خصوص پیامد های برجام و ادعای خودروسازان در خصوص افزایش تولید، به توسعه خطوط تولید و سرمایه گذاری پرداخته اند، در حالی که به دلیل سوء مدیریت، برآورد نادرست دولت و تحریم ها اکنون تولید خودرو در ایران کاهش یافته و به دلیل وضعیت بد معیشتی مردم، تقاضا نیز با افت ملموسی مواجه شده استدر این فضا که راه حل ساده و کوتاه مدتی نیز وجود ندارد، صنعت قطعه سازی ایران در آستانه زمین گیر شدن قرار گرفته است که یکی از نتایج آن بیکاری ده ها هزار کارگر و تعویق دستمزد ده هزار نفر دیگر خواهد بوداین اتفاق سونامی بیکاری و بحران مالی و شغلی کارگران ایران را به مرز های جدیدی سوق می دهد.

حال در این شرایط وخیم که اعتراضات کارگری در شکل بی سابقه ای به لحاظ کمی و کیفی رو به گسترش است، این سئوال مطرح می شود که آیا جمهوری اسلامی قادر به مهار آنها خواهد بود؟ یا اعتصابات کارگری تسریع کننده و تقویت کننده اعتراضات سیاسی خواهد شد؟

تشدید بحران تولید و تعمیق رکود اقتصادی

پاسخ به این سئوال نیازمند درک درستی از وضعیت کنونی تولید و شرایط جامعه کارگری و چشم انداز آینده آنها است.بی تردید سال ۹۷ و سال ۹۸ سنگین ترین بحران اقتصادی جمهوری اسلامی بوده که حتی در زمان جنگ هم سابقه نداشته است.

طبق آمارها و بررسی های صورت گرفته در سال های۹۵ تا ۹۷ بیش از ۱۵۰۰ واحد تولیدی تعطیل شده اند که پسامد مهم آن افزایش بیکاری و رشد نرخ بزهکاری بوده استنوسانات ارزی، تحریم‌ها، برخورد پوپولیستی دولت، گسترش فساد و مناسبات مافیایی در اقتصاد، رشد قاچاق کالا، فقدان سیاست حمایتی موثر از تولید ملی و همچنین عدم پرداخت یارانه تولید که پس از اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانه‌ها دلایل اصلی ورشکسته شدن و یا متوقف شدن تولید این واحد هستند.

بر اساس آمارها سیر صعوی بحران تولید در سال گذشته باعث شده است تا درسال گذشته ۱۰ هزار و ۱۸۳ واحد معادل۲۹.۵ درصد کارخانه‌های صنعتی با ظرفیت کمتر از ۵۰ درصد و ۹ هزار و ۹۲۷ واحد صنعتی معادل ۲۹ درصد کل واحدها با ۵۰ تا ۷۰ درصد ظرفیت خود مشغول به کار باشندپیامد این روند منفی که نتیجه رکود تورمی و شکست سیاست های اقتصادی دولت اعتدال و تحریم های خارجی است، کوچک شدن سفره کارگرها و از بین رفتن سرمایه کارفرماها است.

انواع مشکلات کارگران

مشکل کارگران ایرانی فقط نبود امنیت شغلی و تاخیرهای غیر متعارف در دریافت حقوق و مزایا نیستاغلب واحد های تولیدی بحران زده سال ها است حق بیمه خود را به سازمان تامین اجتماعی پرداخت نکرده اند و در نتیجه کارگران در برخورداری از بیمه درمانی نیز با مشقت مواجه هستنداز سوی دیگر سازمان تامین اجتماعی نیز با چالش بزرگ بقا دست و پنجه نرم می کندحتی در صورت پرداخت بدهی‌های دولت به این سازمان (که منابع مختلف آن را از ۳۰ هزار تا ۱۲۰هزار میلیارد تومان تخمین می‌زنند)، در دراز مدت شکاف بین درآمد و هزینه های این سازمان که ۴۲ میلیون نفر معادل ۷۶ درصد کل جمعیت بیمه شدگان کشور را به لحاظ خدمات درمانی پوشش می دهد، قابل ترمیم نیستدلیل اصلی بحران نقدینگی این سازمان کاهش ضریب حمایتی است که به معنای  نسبت تعداد افرادی است که حق بیمه می‌پردازند به تعداد افرادی که از تامین اجتماعی حقوق دریافت می کننداین ضریب از ۲۵ در سال ۱۳۵۳ به ۵.۶ در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته استبه گل نشستن کامل صندوق بازنشستگی سازمان تامین اجتماعی که در سال های آینده محتمل به نظر می رسد، تامین نیاز های پزشکی جامعه کارگری ایران را ناممکن ساخته و سلامت آنها و خانواده های شان را به خطر می اندازد.

ایمنی وسطح رفاهی پایین محیط های کار دیگر معضل کارگران ایرانی استبر اساس گزارشی که سازمان مجموعه فعالان حقوق بشر منتشر کرده است در یک سال گذشته ۸۱۳ نفر در پی حوادث کار فوت کرده و ۱۴۸۶ نفر مصدوم شده اندبر اساس  اظهارات داریوش پناهی زاده معاون طب کار و کمیسیون‌های پزشکی اداره کل درمان تامین اجتماعی، بیش از ۳۰ هزار مورد حادثه ناشی از کار در سال گذشته رخ داده است.

مشکلی که گریبان همه جامعه کارگری ایران را گرفته و در سال ۹۸ به مراتب وخیم تر خواهد بود، شکاف فزاینده درآمد– هزینه استافزایش دستمزد ۲۰ درصدی در سا ل ۹۶ به دلیل تورم بالا هیچ کمکی به انها نکرد و با توجه به اینکه در حوزه اقلام خوردنی ، پوشیدنی و بهداشتی تورم سال ۹۷بیش از ۵۰ درصد تخمین زده می شود، عملا قدرت خرید کارگران کاهش ملموسی داشته است.دولت  مطالبه افزایش حقوق بیشتر در سال ۹۷ را نپذیرفت و آن را به سال ۹۸ موکول کرداما با توجه به رکود تورمی فراینده و تشدید تاثیر تحریم های نفتی در سال آینده ، کارفرما ها توان افزایش دستمزد متناسب با تورم را نخواهند داشت و بیکاری بیشتری گریبان جامعه کارگری را خواهد گرفت.

چرایی و ابعاد تعویق دستمزدها

اما آنچه بخش هایی از جامعه کارگری را به اعتصاب و اعتراضات میدانی کشانده است، تعویق چند ماهه دستمزد ها استالبته کمبود مواد اولیه، کاهش تولید ، افت فروش، سوء مدیریت، عدم مشارکت موثر در ساماندهی محیط های کار، فقدان سندیکاهای مستقل رسمی و تبعیض ها نیز از موضوعات اعتراضی کارگران هستندکارگران به تجربه دریافته اند که کاهش ورودی انبارهای مواد اولیه و بر عکس پر شدن انبارهای کالای تمام شده پیام های نگران کننده ای را برای آینده شغلی آنها ارسال می کنند.

پرداخت نامنظم حقوق و مزایا در چند سطح دیده می شودنخست واحد های بزرگ صنعتی دولتی هستند که سالیان متوالی است در بحران قرار داشته و بازدهی آنها منفی استتنها با کمک دولت به حیات خود ادامه داده اندبخش دیگر واحد های جدیدا خصوصی شده هستند که در  فرایند نامناسبی واگذار شده انددر این واحد یا زد و بند ها ، کوتاهی در نظارت درست و عجله دولت برای خلاصی از تعهدات مالی باعث شده به افرادی که شایستگی نداشتند و به یا دنبال سودجویی نامشروع بوده اند، مالکیت واحدهای مزبور را در دست بگیرند و یا دولت بدون حل مشکلات اساسی این واحد ها در شرایط سختی واگذاری را انجام داده و بخش خصوصی به دلیل میراث مشکلات مزمن قادر به اداره آنها نیستوخیم تر شدن بحران اقتصادی نیز باعث شده تا برخی از واحد های تولیدی در سطوح بزرگ و متوسط با کمبود فروش و در نتیجه نقدینگی مواجه شوند و یا فروش های شان مدت دار شود و در نتیجه از پرداخت منظم حقوق پرسنل خود ناتوان شوند.

توان بالقوه  اعتراضات کارگری و چالش مهار حکومت

حل این مشکلات توان بالایی می طلبدبر اساس امار هایی که دقت آنها معلوم نیست، شمار کارگرانی که بین ۱ تا ۱۲ ماه حقوق معوقه دارند، نزدیک به صد هزار نفر می شودجمعیت کارگری کشور در حدود ۱۳ میلیون نفر تخمین زده می شودبنابراین درصد کارگرانی که حقوق شان را دریافت نکرده اند، هنوز در حد ۱ درصد جامعه کارگری کشور نیستاما اعتراضات همین بخش اندک به دلیل نگرانی بالقوه ای که برای کل جامعه کارگری و دیگر اقشار جامعه در بخش های محروم و متوسط ایجاد کرده و همدردی آنها را برانگیخته است، چالش بزرگ امنیتی برای نظام ایجاد کرده است.

حال با توجه به فصل جدید سیاسی ایران که مطالبه برای تغییرات بزرگ سیاسی افزایش یافته است، حکومت خود را آسیب پذیر ارزیابی می کندراهبرد فعلی حکومت مشابه گذشته امنتی کردن فضا، تشویق معترضان به اقدامات تخریبی و هرج و مرج برای سرکوب راحت تر آنها ، بازداشت فعالان و رهبران اعتراضات و در عین حال مذاکره و گفتگو از طریق اداره های کار، فرمانداری و استانداری ها برای آرام کردن کارگران  و اقناع آنها برای انتظار تا تحقق وعده ها استاما عملی نشدن وعده های قبلی باعث شده تا بی اعتمادی عمیق کارگران قدرت نرم حکومت را زمین گیر سازداز سوی دیگر دست دولت برای تزریق منابع نیز خالی است.حتی مبالع محدودی هم که با خرج از بودجه های اضطراری و فشار به کارفرما ها و مدیران مراکز صنعتی تهیه می شود، کفاف مطالبات معوق و نیازهای کارگران را نمی دهدبه عنوان مثال یک ماه حقوق معوقی که به کارگران شرکت نیشکر هفت تپه پرداخت شد، از سوی بانک ها به دلیل اقساط عقب افتاده کارگران ضبط شده است.

اعتراضات کنونی کارگران در مقایسه با گذشته تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد که سطح مطالبه گری آنها افزایش یافته و همچنین به طور نسبی از سازمان یافتگی بهتری برخوردار شده اندهمچنین ترس از نیروهای امنیتی و دستگاه سرکوب هم کمتر شده استالبته وضعیت وخیم معیشتی که باعث شده فرزندان و زنان آنها نیز به اعتراضات بپیوندند، نشانگر نوع دیگری از نارضایتی است که به دلیل گرسنگی و ناتوانی در نیازهای اولیه به کنش اعتراضی پیوسته استدر این فضا اگرچه اعتراضات کارگری و اعتصاب های آنها پیامد سیاسی تری پیدا کرده ،اما هنوز حرکتی سیاسی نیست و استمرار هدفمند آن که مبتنی بر حرکت برنامه ریزی شده باشد، را بازتاب نمی دهداین عامل باعث شده تا حکومت به موفقیت رویکرد های نرم و سخت خود امیدوار باشد.

آینده اعتراضات کارگری

اما تعمیق و تداوم بحران اقتصادی و افزوده شدن بر ارتش بیکاران و کارگران و مزدبگیران طلبکار در ماه های آینده جایی برای خوشبینی حکومت باقی نمی گذاردکاهش درآمد های دولت به معنای افزوده شدن موجی دیگر بر سونامی بیکاری و اشتغال ناقص خواهد بودبا این وضعیت تعطیلی واحد های تولیدی و کاهش سطح تولید افزایش ملموسی خواهد داشتدستگاه سرکوب حکومت نیز با چالش استهلاک در برابراعتراضات معیشت بنیاد مواجه استدر این فضا پیوند خوردن اعتراضات سیاسی با اعتراضات صنفی و اقتصادی مهار اعتصابات کارگری را اگر ناممکن نکند، بسیار دشوار می سازد.

ازاینرو با بررسی همه نکات می توان گفت اگرچه حکومت هنوز به مرحله ناتوانی در مهار اعتراضات کارگری نرسیده است، اما روز به روز کار برایش سخت تر شده و آسیب پذیری اش نسبت به ادغام اعتراضات یادشده به جنبش سیاسی بیشتر می گردد.

البته اگرحکومت بتواند نیازهای مالی را برطرف ساخته و یا جشم انداز امیدوارکننده ای نسبت به تامین آنها ترسیم کند، اغلب اعتراضات کارگری فروکش می کند چون آنها به اعتراضات سیاسی و یا صنفی معطوف به آگاهی برای خود و تقویت موقعیت کارگران در جامعه هنوز ارتقاء نیافته و بیشتر خودانگیخته و در مراحل اولیه هستنداما با توجه به بحران مالی، ارزی و بانکی دولت چنین احتمالی ضعیف به نظر می رسد، مگر آنکه با فروش بخشی از اموال دولت نقدینگی برای ترزیق پول به جامعه هدف فراهم شود، ولی آن هم مسکنی بیش نخواهد بوددر این فضا و جدی بودن خطر گسترش اعتراضات کارگری پذیرش نرمش قهرمانانه دوم را به عنوان گزینه ای از سر ناچاری پیش روی نظام قرار می دهد که فعلا در چشم انداز پیش دیدنی نامحتمل به نظر می رسد.  اگر نظام سیاسی تا پایان مهلت معافیت تحریم های نفتی به این کار اقدام نکند، با توجه به وضعیت کنونی دولت که سررشته امور از دستش رها شده و به نوعی در حال بی حسی و کرختی بسر می برد، مهار اعتراضات کارگری تقریبا ناممکن می شوداعتراضات معیشتی که علاوه بر کارگران، معلمان، پرستارها،کشاورزان، بازنشسته ها و مال باخته ها و ارتش در حال ازدیاد بیکاران را نیز در بر می گیرد، این ظرفیت را دارد که جمهوری اسلامی را در خود ببلعد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.