برخورد سرد اروپا با چانه زنی هسته ای خامنه ای

فرمان هسته ای خامنه ای در مراسم سالگرد فوت آیت الله خمینی مورد توجه رسانه ها و مراکز بین المللی قرار گرفت  و بحث برانگیز شد. اما در مجموع واکنش دولت های غربی به فرمان آماده سازی زیرساخت ها و تاسیسات هسته ای برای تولید ۱۹۰ هزار سو (Separative Working Unit)   سوخت هسته ای در سطح بالایی نبود. سخنگوی کاخ سفید و وزیر خارجه امریکا اعلام کردند که غنی سازی اورانیوم در سطح صنعتی از سوی ایران پذیرفتنی نیست و ایران باید به طور کلی غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیم را متوقف سازد.همچنین در راستای دیپلماسی عمومی تصمیم  جمهوری اسلامی برای گسترش محدوده غنی سازی اورانیوم را فاقد توجیه اقتصادی و فنی برشمردند.

واکنش اروپا جدی تر از آمریکا بود. اگرچه در ارزیابی تروئیکای اروپا فرمان هسته ای رهبری بر خلاف مفاد برجام نبود، اما نگرانی های شان را پنهان نکرده و این عمل را در تعارض با اعتماد سازی توصیف کردند. صریح ترین موضع گیری را  ژان‌ایو لو دریان وزیر خارجه فرانسه اتخاذ کرد که قصد ایران برای آغاز روند افزایش ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم را نزدیک شدن به “خط قرمز” خواند و تاکید کرد  که بازی با خط قرمز “همیشه خطرناک است”.

 

اما چرایی واکنش احتیاطی و نه چندان جدی غرب  در دو سطح جداگانه قابل بررسی است. پیش از آن باید توجه داشت که فرمان خامنه ای با توجه به دستور العمل ۹ ماده ای ابلاغی وی پیش از مرحله نهایی تصویب برجام در سال ۱۳۹۴، اتفاق جدیدی نیست. همچنین با توجه به مواضع و دیدگاه های خامنه ای و نگاه بخش مسلط قدرت در شرایط خروج آمریکا از برجام، یک برخورد حداقلی محسوب می شود که با تاکید بر اجرای فرمان فوق در چارچوب مفاد توافق جامع هسته ای، عملا حساسیت ها و خطوط قرمز غرب و اسرائیل و متحدان منطقه ای آنها رعایت شده است. دیگر ویژگی این فرمان جنبه تبلیغاتی و بلندپروازانه آن است که حداقل در چند سال آینده با توجه به توان واقعا موجود هسته ای ایران، قابلیت اجرا ندارد. بنابراین درچارچوب این محورها، تهدید ناشی از اجرای تصمیم خامنه ای حتی اگر از مرحله آماده سازی بگذرد ، جنبه فوری و خطرناک ندارد. ازاینرو قابل درک است که دولت های غربی حساسیت بالایی نشان ندادند.

 

اما ضروری است تفاوت بین رویکرد اروپا و آمریکا در نظر گرفته شود. از دید دولت کنونی آمریکا و جریان های امنیتی و سیاسی حامی آن، اصل غنی سازی اورانیوم از سوی جمهوری اسلامی ایران قابل قبول نیست که ایران در چارچوب برجام مجوز غنی سازی  ۳٫۶۷ درصدی به میزان ۳۰۰ کیلوگرم در سال را دارد. بنابراین ترامپ به دنبال تحمیل تعطیلی غنی سازی اورانیوم به صورت کلی و استثنا ناپذیر بر جمهوری اسلامی از طریق تحریم های سنگین اقتصادی و انزوای سیاسی است. در این نگرش تفاوتی بین یک یا ۱۹۰ هزار سو نیست ! فرمان خامنه ای چیزی به حساسیت های آمریکا اضافه نمی کند بلکه توجیه بیشتری برای افزایش سخت گیری و تلاش های محدود کننده هسته ای فراهم می سازد.

 

موضع گیری جدید خامنه ای برای اروپا به طور نسبی اهمیت بیشتری دارد و اساسا مخاطب اصلی رهبری نیز اتحادیه اروپا است. وی کوشش کرد از طریق این فرمان به مقامات اروپایی این پیام را بدهد که جمهوری اسلامی محدودیت کنونی هسته ای در قالب برجام را تا زمانی می پذیرد که انتظارات اقتصادی، مالی و تجاری اش محقق شود. در غیر این صورت  برنامه هسته ای با شیبی ملایم به سمت قبل از برجام سمت گیری می کند. اما بسته بندی فرمان هسته ای جدید بگونه ای است که احتمال رفتن به سمت فعالیت های حساس هسته ای را کاهش می دهد. ازاینرو خامنه ای میدان جدیدی به موازات گفتگوهای کنونی با اروپا گشود تا با افزایش توان چانه زنی مذاکره کنندگان ایرانی، حفظ برجام نیمه جان با  گروه ۱+۴ امکان پذیر شود.

 

این برخورد اروپایی ها را زیاد نگران نمی سازد اما به هر حال آنها فشاری را متوجه خود می بینند که وضعیت مبهم کنونی شانس موفقیتی برای بقا ندارد و آنها باید به فعالیت های دیپلماتیک ، سیاسی و اقتصادی برای حفظ برجام تحرک بیشتری بدهند. ازاینرو ضمن اجتناب از واکنش تند به فرمان خامنه ای و پاسخ به جنگ کلامی وی بحث تعارض با اعتماد سازی را وسط کشیده اند. همچنین به شکلی نرم نسبت به نزدیک شدن جمهوری اسلامی به خطوط قرمز هشدار داده اند.  رمزگشایی از این مواضع آشکار می سازد که نگرانی اصلی اروپایی ها انجام اقدامات هسته ای فراتر از فرمان اخیر خامنه ای است. همچنین این تلقی که خامنه ای به مرگ گرفته تا اروپایی ها به تب راضی بشوند ، خالی از ریسک نیست.به این دلیل آنها برخورد جدی با فضا سازی اخیر نداشته و پیامد عملی  آن را  در این مرحله گامی برای تقویت موضع چانه زنی ایران در مذاکرات ارزیابی کرده اند. اروپا با جمهوری اسلامی بر سر هدف و مقصد مذاکره اختلاف نظر ندارد، مشکل در محدودیت توان و اختیارات در اقناع و حفاظت از شرکت های اروپایی در برابر اقدامات تنبیهی آمریکا و همچنین چالش بزرگ جنگ تجاری با آمریک است.

 

نتیجه دیدار سه روزه نتانیاهو با مقامات ارشد اروپایی  این تحلیل را تایید می کند که حفظ برجام همچنان مد نظر اروپا است و مواضع خامنه ای تغییری در نگرش و راهکار آنها ایجاد نکرده است. البته زمینه سازی برای تولید سوخت هسته ای در حجم صنعتی که کاربرد دوگانه دارد، با توجه به وضعیت نامعلوم سانتیفوژ های آی ار ۸ ( با ظرفیت تولید ۲۰ سو درسال) اسرائیل را حساس ساخته است. دولت اسرائیل و عربستان سعودی که به طور نسبی ناشکیبایی بیشتری در برابر سیاست خارجی تقابلی جمهوری اسلامی دارند، از فرمان هسته ای خامنه ای در تشدید لابی گری های خود بهره برداری خواهند کرد. انتظار می رود آنها خواهان  تسریع و گسترش اقدامات تنبیهی بین المللی علیه جمهوری اسلامی شوند  ودر نتیجه فشار های آنها بی تاثیر بر اروپا نخواهد بود و ممکن است روند مذاکرات کنونی بین ایران و اروپا برای حفظ برجام منهای آمریکا را تحت الشعاع قرار دهد.

 

در مجموع با توجه به نکات پیش گفته در این مقطع واکنش غرب به فرمان هسته ای خامنه ای محدود بوده و سمت گیری های جهانی نسبت به برنامه هسته ای و جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی را دستخوش تغییر چشمگیری نمی کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.