برخورد تهاجمی دولت آمریکا و پاسخ نرم خامنه ای

اظهارات خامنه ای در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی تکه های پازل راهبرد نظام در عصر برجام منهای آمریکا را تا حدی روشن ساخت. وی به سازمان انرژی اتمی ایران دستور داد پیرو دستورالعمل رئیس جمهور مقدمات تولید سوخت هسته ای به میزان ۱۹۰ هزار سو در چارچوب  برجام را فراهم سازد. مصاحبه مطبوعاتی علی اکبر صالحی در فردای سخنان رهبری و اعلام آمادگی برای اجرای فرامین هسته ای اخیر نشان داد که در این زمینه دولت و نهاد ولایت فقیه هماهنگ شده اند.

اما بر خلاف پاره ای از واکنش ها موضعگیری خامنه ای اتفاق جدیدی نیست و تغییر دامنه داری در سیاست هسته ای نظام را نشان نمی دهد. وی در پیش از مرحله نهایی تصویب برجام دستور العمل نه ماده ای ابلاغ کرد که ماده ششم آن بشرح زیر بود:

« مطابق مصوّبه‌ی مجلس،‌ طرح و تمهیدات لازم برای توسعه‌ی میان‌مدّت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هم‌اکنون تا پانزده سال و منتهی به ۱۹۰ هزار سو است،‌ تهیّه و با دقّت در شورای عالی امنیّت ملّی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند.»

از آنجاییکه قابلیت موجود هسته ای جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم با استفاده از سانتریفوژ های آی آر ۱ و آی آر ۲ با ظرفیت تولید به ترتیب ۱ و۲ سو در سال است و تعداد ناوگان سانتریفوژ های فعال و راکد در انبار نیز حداکثر در حد ۱۹هزار تا است، بنابراین تولید ۱۹۰ هزار سو سوخته هسته ای در صورت تامین منابع اورانیوم خام و نبود مشکلات فنی چندین سال طول می کشد.

ازاینرو خامنه ای در عمل حرف تازه ای نزده  واجرای تصمیم وی تغییر معنادار و بزرگی در شرایط کنونی هسته ای ایران ایجاد نمی کند. درک برخورد محتاطانه خامنه ای نیازمند مروری بر مواضع وی پیش و در حین اجرای برجام است. وی با اعلام بدبینی نسبت به پایبندی دولت آمریکا به اجرای برجام از همان ابتدا کوشید تصویری از خود در افکار عمومی ایجاد کند که موافق برجام نیست و به خاطر اتمام حجت و نظر بخشی از نیرو های نظام آن را پذیرفته تا آزمونی دیگر باشد. اما این تصویر پردازی ظاهری جنبه تبلیغاتی و غیر واقعی داشت. او با راه اندازی مذاکرات مرحله مخفی برجام  و دادن مجوز برای مصالحه هسته ای در اصل سیاستگزار کلان برجام یود و دولت روحانی نقش اجرا را  برعهده داشت. اما مصلحت حفظ چهره ظاهری پر صلابت و تزلزل ناپذیر ولی فقیه حکم می کرد این بازی دوگانه پیش رفته و مسئولیتی از بابت پذیرش و اجرای برجام متوجه رهبری نباشد.

اما تاکیدات مکرر وی که جمهوری اسلامی آغازگر خروج از برجام و بدعهدی نخواهد بود و متهم کردن دولت امریکا در عدم پایبندی کامل به تعهداتش در برجام،  خیلی زود برخورد دوگانه را آشکارساخت که رهبری به اجبار و از سر پیامد های سنگین تداوم تحریم های شکننده و انزوای جهانی ایران بر بقای نظام با تداوم برجام مخالفتی ندارد.

امروز بعد از خروج آمریکا فرصت دیگری برای درک نادرستی مواضع ظاهری و مصلحت آمیز خامنه ای فراهم شده است. وی بعد از تصویب برجام بارها تصریح کرد در صورت خروج دولت آمریکا از برجام پاسخ ایران محکم و متقابل خواهد بود. او حتی گفت اگر آنها برجام را پاره کنند، ما آتش خواهیم زد. اما هیچکدام از این ادعا بعد از ترک برجام از سوی دولت آمریکا عملی نشدند و در عوض به دولت فرصت داده شد تا با اتحادیه اروپا در خصوص حفظ برجام نیمه جان با گروه ۱+۴ و بدون آمریکا مذاکرات جدی صورت بگیرد.

به نظر می رسد شرایط بحرانی اقتصاد ایران و گسترش فزاینده نارضایتی ها نسبت به وضعیت معاش و رکود کسب و کار و موازنه قوای شکننده بین حکومت و جامعه باعث شده تا خامنه ای محتاطانه به واکنش دفاعی نرم در برابر آهنگ تهاجمی دولت آمریکا بیاندیشد. در این چارچوب راهبرد ” نرمش قهرمانانه” حفظ شده منتهی فعالیت های هسته ای با گام های کوچک به محدوده مرزی آن نزدیک می شود. تاکید بر گسترش فعالیت ها در چارچوب برجام به روشنی نشانگر رعایت خطوط قرمز و حساسیت های غرب و اسرائیل از سوی بخش مسلط قدرت است. در این شرایط بعید به نظر می رسد که رهبری در شرایط موجود تصمیم به بازگشت به ماجراجویی هسته ای و دورانی که قطعنامه های تحریم، ورق پاره توصیف می شدند، ندارد.

سابقه مذاکرات مخفی درزمانی که حملات و برخورد های تهاجمی رهبری در اوج قرار داشت، گمانه دیگری است که برخورد محتاطانه خامنه ای در عمل را تقویت می کند . در این نگرش رویکرد دفاعی در پوشش تبلیغات ظاهری گمراه کننده در برابر کیش های متعدد ترامپ تجویز می شود. البته فاکتور تعیین کننده نهایی در این معادله توانایی دولت آمریکا در بازسازی فشار تحریم ها در سطح پیش از برجام و ادعای” شدید ترین تحریم های تاریخ” است. نظام با توجه به این مساله و  دور زدن تحریم های یکجانبه آمریکا به همکاری با اروپا و حداقل دور کردن اروپا از همراهی با آمریکا در انحلال برجام نیاز دارد  واین مساله مانع بزرگی در مسیر عظمت طلبی اتمی است. البته اظهارات خامنه ای با توجه به سوء ظنی که دول غربی به جمهوری اسلامی دارند، منجر به از بین رفتن اعتماد و افزایش نگرانی ها و حساسیت ها می شود. اما دامنه آنها در حدی نیست که منجر به واکنش جدی شود. خامنه ای  با آگاهی از این مسئله برخورد حداقلی را برگزیده  تا هم وجهه ظاهری خود را تا حدی در بین هوادارانش حفظ کرده و مدعی دفاع ازعزت ایران و تداوم برنامه هسته ای شود و هم از اتخاذ ریسک محاسبه نشده و بزرگ اجتناب نماید. هدف دیگر این برخورد باز کردن میدان جدیدی در حوزه مذاکرات با اروپا است تا فضای گفتگو ها از بحث صرف بر سر متعهد ماندن جمهوری اسلامی به مفاد برجام و تلاش اروپا برای تحقق انتظارات اقتصادی ایران خارج شده و مسیر موازی احتمال بازگشت قطار فعالیت های هسته ای ایران به ریل پیش از برجام به اروپا فشار آورده و به عنوان برگی در چانه زنی مورد استفاده قرار بگیرد.

البته این برخورد محصول ارزیابی عقلانی و بازنگری خامنه ای در سیاست خارجی ستیزه جو نیست بلکه شرایط سخت کشور و چالش های متعدد و بزرگ نظام در اداره امور کشور باعث تحمیل آن شده و تضمینی در پایداری آن نیست. موفقیت آن در عبور از مخمصه نیز به شرایط متغیر منطقه و بین المللی و موزانه قوای از تعادل خارج شده دولت- ملت بستگی دارد و ممکن است در شرایطی خاص به دلیل تنگناها منجر به گسترش نرمش قهرمانانه به حوزه موشکی و منطقه ای شود. اگرچه احتمال گسترش سطح منازعه نیز نامحتمل نیست.

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.