یکجانبه گرایی ترامپ و بی اعتنایی به انزوا

تصمیم دونالد ترامپ در خروج از برجام باعث شده است تا تاثیر این اقدام در انزوای جهانی آمریکا در افکار عمومی ایران مورد توجه قرار بگیرد. در این نگاه تصور می شود که مخالفت اروپا و روسیه و چین با مرگ برجام  باعث می شود تا بعد از ترک قرارداد اقلیمی پاریس  و پیمان تجاری اقیانوس آرام( T.T.P ) از سوی ترامپ و همچنین تهدید به خارج شدن از پیمان نفتا، آمریکا بیشتر درعرصه جهانی منزوی شود. این ارزیابی اگرچه پاره ای از واقعیت را در خود دارد اما در کلیتش  ارزیابی درستی ندارد و بخصوص رویکرد دولت ترامپ و نگاه وی را نادیده می گیرد.

آمریکا مستقل از اینکه چه کسی و یا حزبی کنترل کاخ سفید و یا کنگره را در دست می گیرد به دلیل جایگاه ممتاز افتصادی، نظامی، راهبردی  ،فرهنگی و تکنولوژیک موقعیت ویژه ای در دنیا دارد که اجازه انزوا به آن نمی دهد. آمریکا ساختار مشارکتی و نهاد های لیبرالی درست کرده است که دیگر دول جهان آن تا حدی از آن متنفع می شوند. از سویی دیگر آمریکا در تامین امنیت جهان و فروش آن به صورت کالا در بخشی از جهان مانند ژاپن و اروپا در قالب ناتو نقش غیر قابل انکاری دارد. آمریکا همچنین  نقش حفاظتی از نهاد های مالی، اقتصادی، زیست محیطی و حتی امنیتی در دنیا را بر عهده دارد.

بنابراین در واقع هر قدر هم که سیاست های دولت آمریکا از برایند جهانی فاصله بگیرد و از حمایت کمی برخوردار باشد، باز دولت ها و کشور ها ناگزیر از تعامل با آن هستند. دولت های خارجی بسته به سیاست های دولت مستقر آمریکا از ان به طور نسبی دور و نزدیک می شوند ولی برای آن دسته که قائل به آمریکا ستیزی نیستند و یا رابطه خوب با قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا را واجد اهمیت راهبردی می دانند، ناخرسندی از تصمیمات دولت آمریکا و موضعگیری منفی و اعتراضی نسبت به ان دارای کرانه و محدودیت بوده و منجر به قطع مراوده نمی شود. ازاین رو می توان گفت ممکن است  دولت آمریکا با انتخاب هایی که انجام می دهد حمایت های خارجی اش دچار قبض و بسط شود ولی هیچگاه دچار انزوا به معمای طرد شدن و یا در تنگنای ارتباطی در مناسبات جهانی قرار گرفتن واقع نمی شود. از اینرودیدگاه هایی که انزوا را در معنای مطلقش برای آمریکا بکار برده و از این زوایه امیدوار هستند که سیاست های آمریکا به خاطر هزینه های مترتب در انزوای جهانی دستخوش تغییر شود، به نتایج اشتباهی رسیده و دچار خطای تحلیلی هستند.

 

اما مسئله فقط به این بعد محدود نمی شود، در نگاه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اساسا همراهی و همگرایی جامعه جهانی اهمیت ندارد و معیاری در تصمیم گیری هایش محسوب نمی شود. ترامپ در ادامه تبلیغات دوران انتخابات ” آمریکای اول” را در عرصه جهانی با “یکجانبه گرایی” پیوند زده است. در نگاه وی هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که آمریکا در پیشبرد اهدافش به وحدت راهبردی با آن پایبندی داشته باشد. وی خواهان هماهنگ شدن دیگران با آمریکا به عنوان قدرت طراز اول دنیا است.  از این زاویه دکترین ترامپ و حلقه مشاورانش  خصلتی مشابه استعمار گرایی دارد. ازاینرو ترامپ به راحتی رهبری جهان تجارت آزاد را رها کرده و برای تحمیل خواست خود به جنگی تجاری با چین دست زده است. روابط با روسیه نیز البته عمدتا به دلیل میراثی که به وی رسیده ، تیره تر از قبل بوده و مشابه حادترین دوران جنگ سرد است.  مناسبات همسایگی با مکزیک و کانادا نیز برای واجد اهمیت نیست و تنها فرصت های محدودی به آنها برای پیشبرد مقاصد تجاری خود داده است. تنها با دولت اسرائیل ترامپ روابط تنگاتگی را دنبال کرده است. با کشور های عربی نیز رابطه دو سویه حمایت در قبال تامین مالی را عرضه کرده است. بنابراین حتی اگر آمریکا به سمت انزوا هم پیش برود، ترامپ اهمیتی به این موضوع نمی دهد و در تصمیم گیری های برتری طلبانه اش به آن بها نمی دهد.

البته تک جانبه گرایی ترامپ و عبور آمریکا از کاربست همه جانبه گرایی در مدیریت امور جهانی و اصرار ترامپ بر آنچه ریچارد هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، ” دکترین عقب نشینی” می نامد و در واقع شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت های جهانی برای حفاظت از نظم مستقر جهانی و تلاش برای ایجاد هژمونی از طریق یکجانبه گرایی در پیشبرد مسائل بین المللی است، در میان مدت برای موقعیت جهانی آمریکا هزینه ایجاد می کند ،منتهی تا پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ بعید است پیامد های آن آشکار شود.

در عین حال این تصور که هژمونی آمریکا رو به افول چشمگیر است و کاهش فاصله قدرتش با دیگر قدرت های جهانی  باعث می گردد تا موقعیتش در جهان با مخاطره مواجه شود ،نیز ارزیابی شتابزده و دور از واقعیت است. ترامپ در اعمال سیاست های یکجانبه خود نیز محدودیت هایی دارد و مهمترین آن هیات حاکمه و نهاد های قدرت و همچنین جامعه مدنی در آمریکا هستند که در نهایت در برابر کنار گذاشتن مسئولیت های فراملی و نادیده گرفتن ملاحظات متحدان  مقاومت جدی می کنند. مستقل از تاثیرات یکجانبه گرایی دولت آمریکا در پهنه جهانی ، با ضریب اطمینان بالا می توان گفت که مخالفت برخی از دولت های جهانی در زمینه برجام تاثیر بازدارنده بر ترامپ نخواهد داشت.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.