دونالد ترامپ سرانجام بعد از ١۶ ماه به وعده انتخاباتى خودش عمل کرد و خروج دولت آمریکا از برجام را اعلام نمود. وى یا برخورد حداکثرى بلافاصله فرمان بازگشت تحریم هاى هسته اى را صادر کرد و بر مبناى برخى از گزارش ها حتى توصیه وزیر خارجه آش مایکل پمپئو را مبنى بر ترک آرام و دادن فرجه زمانى را رد کرده بود. واکنش جمهورى اسلامى در اظهارات حسن روحانى بعد از موضعگیرى ترامپ آشکار شد که باقى ماندن در برجام و مذاکره با اروپا براى حداکثر سازى منافع حاصله ادعایی را انتخاب کرده است.
ارزیابى برنامه خامنه اى
سخنان سید على خامنه اى بعد از اعلام تصمیم ترامپ نیز نشان داد که مذاکره با اروپا و تلاش برای حفظ برجام با ۱+۴ تصمیم نظام است منتهى بر اساس الگوى رفتارى جمهورى اسلامى مسئولیت باید بر عهده دولت باشد و رهبرى موضع تهاجمى اتخاذ کند. خوددارى رهبرى از عمل به ادعاى قبلى خود مبنى بر آتش زدن برجام در صورت پاره کردن آن از سوى آمریکا، موافقت با مذاکره با اروپا با تأکید بر نگاه بدبینانه و تأکید بر ضرورت رعایت عزت ملى از سوى دولت و مذاکره کنندگان روشن مى سازد که برنامه وى اول امید به اروپا در حفظ برجام است و سپس در صورت ناکامى با ادعاى اینکه وى از ابتدا خوشبین نبوده ولى نمى خواسته در کار دولت دخالت کند و فرصت دیگری براى شناخت بدعهدى غربى ها مهیا شود به بهره بردارى سیاسى براى مدیریت فضا در مسیر دلخواه مى پردازد.
برجام ناقص بدون آمریکا
بر خلاف ادعاهاى ظاهرى و تبلیغاتى مسئولان جمهورى اسلامى ، رصد کردن اوضاع نشانگر ناخرسندى آنها از خروج آمریکا است. آنها از ماه ها پیش انتظار داشتند که ترامپ تصمیم به ترک برجام بگیرد، اما دستور وى براى بازسازى سریع تحریم هاى هسته اى و شدت برخوردش غیر مترقبه بود. این ناراحتى مبناى منطقى دارد چون طرف اصلى در تنش هسته اى جمهورى اسلامى آمریکا بوده است. سیر تکاملى مذاکرات مستقیم ایران و اروپا و روسیه و چین منجر به ضرورت مشارکت آمریکا در اواخر دولت دوم جرج بوش شد. برجام بدون آمریکا و رعایت تعهدات آن ناقص است و در بهترین حالت حفظ برجام با ١ + ۴ ظرفیتی کمتر از نیمى از منافع مورد انتظار براى ایران را دارد. منافع برجام براى ایران در چهار سرفصل کلى قابل دسته بندى است: فروش بدون محدودیت نفت، مبادلات مایلى و تجارى روان و چابک، تسهیل سرمایه گذارى خارجى و مشارکت در توسعه برنامه صلح آمیز هسته اى
برجام بدون آمریکا در شرایطی که دولت این کشور اراده جدى در اعمال فشار تحریمی گسترده به اقتصاد بحران زده ایران دارد، تنها مى تواند حداکثر فروش نفت و بخشى از مبادلات مالى را با تحمیل هزینه هاى مازاد و سرعت کند را تامین کند.
چالش اروپا
روشن است که تروئیکاى اروپا متمایل به باقى ماندن ایران در برجام و تداوم اجراى تعهدات از سوى جمهورى اسلامى است . این تمایل دلایل مختلفى دارد نخست جلوگیرى از بازگشت جمهورى اسلامى به فعالیت هاى حساس هسته اى است که ریسک افزایش برخورد هاى نظامى و تشدید بى ثباتى در خاورمیانه را دارد، در این چارچوب نهاد هاى اطلاعاتى اروپا برخلاف دولت آمریکا ، تأثیر حفظ برجام را در امنیت خاورمیانه مفید ارزیابى مى کنند. همچنین اتحادیه اروپا خواهند حمایت از سرمایه گذارى هاى شرکت ها و موسسات تابعه در ایران است و مى خواهد از مزیتش در بازار ایران استفاده کند. اما این تمایل یک بخش معادله است ، اروپا به موازات نگرانى هاى جدى نیز دارد که در انتهاى بیانیه دولت هاى بریتانیا، آلمان و فرانسه در واکنش به خروج آمریکا آمده است. آنها نیز خواهند تدوین چارچوبى درازمدت بعد از خاتمه برخى از محدودیت هاى کنونى بر برنامه هسته اى ایران در سال ٢٠٢۵ هستند که بیان نرم تداوم محدودیت ها در غنى سازى اورانیوم است . همچنین سه کشور بر پیدا کردن راه حل در رفع نگرانى ها نسبت به برنامه موشک هاى بالیستیک و فعالیت هاى بى ثبات کننده جمهورى اسلامى در منطقه تأکید کرده اند. بنابراین مذاکره با اروپا و متقاعد ساختن آنها در حفظ برجام و تحقق انتظارات ساده نبوده و تنگناهاى خودش را دارد. بخصوص که این واقعیت باید مد نظر قرار بگیرد که اروپا و آمریکا در خصوص مهار جمهورى اسلامى اشتراک نظر راهبردى داشته و اهداف یکسانى را دنبال می کنند. اختلاف بر سر روش ها و تاکتیک ها است. تروئیکاى اروپا با ترامپ در خصوص اصلاح برجام موافق هستند منتهى معتقد بودند که با حفظ ساختار کنونى اصلاحات در آینده طرح شده و به موازات در قالبی جداگانه تحریم ها و اقدامات تنبیهی علیه برنامه موشکى و سیاست هاى منطقه اى جمهورى اسلامى تدوین و اجرا شود. اما ترامپ اجراى همزمان این سیاست ها را ناممکن ارزیابى کرده و اصلاح توافق اتمى را نیازمند انحلال برجام و اعمال مجدد فشار هاى تحریمى بشمار آورد.
پاى چوبین اروپا در تحقق انتظارات برجامى ایران
با توجه به نکاتى که فبلا طرح شد دولت هاى اروپاى امکانات زیادى براى حداکثر سازى منافع برجام براى ایران ندارند. اروپا در زمانى که آمریکا در برجام حضور داشت نتوانست انتظارات سرمایه گذارى خارجى پسابرجامى جمهورى اسلامى را برآورده سازد. همچنین مشکلات مبادلات بانکى و تجارى با بأنک هاى درجه اول دنیا را حل کند.
دولت آمریکا با دستورالعمل جدید تعلیق تحریم هاى هسته اى را لغو کرده و تنها فرصت تنفس ٣ و ۶ ماهه به شرکت هاى فعال براى خروج از ایران داده است. تحریم های هسته ای آمریکا که به ثانویه مشهور هستند شامل تحریم بانک مرکزی، بانک تجارت، بانک سپه و بانک ملی، بانک ایران و ونزوئلا ،شرکت نفتکش ایران، صادرات و واردات طلا و فلز های قیمتی، ایران ایر، شرکت ملی نفت کش ایران، وزارت دفاع، سازمان انرژی اتمی، صدور تمامی فناوری هایی که کاربرد دوگانه هسته ای و با کمک به غنی سازی اورانیوم داشته باشند، مبادلات بانکی تبدیل ریال به دلار، اکثر شرکت های پتروشیمی ایران، وزارت اطلاعات، سازمان کشتیرانی و …می شوند.
عدم همراهی دولت های اروپایی تغییری در این واقعیت نمی دهد که ریسک قعالیت های تجاری با ایران با توجه به این تحریم های سنگین و گسترده بالا است و با توجه به محافظه کاری حاکم بر فعالیت های تجاری و همچنین پایین بودن فاحش وزن بازار ایران در مقایسه با با بازار آمریکا ومزیت های تعامل تجاری و اقتصادی با قدرت اول اقتصادی دنیا ، بعید است شرکت ها و موسسات اروپایی و همچنین دیگر نقاط جهان خطر فعالیت در اقتصاد ایران را به جان بخرند. آنها در شرایطی می توانند اقدام به این کار بکنند که دولت های اروپایی به آنها تضمین بدهند یا بتوانند دولت آمریکا را برای صدور معافیت هایی قانع کنند. احتمال وقوع این دو اتفاق با توجه به عدم تجربه تقابل اقتصادی دولت های اروپایی به آمریکا و همچنین اصرار ترامپ دربازسازی هر چه سریعتر فشار های تحریمی بر ایران ضعیف به نظر می رسند.
حال این اتفاق برای موقعی است که جمهوری اسلامی در مذاکرات در خصوص خواسته های اروپا انعطاف نشان بدهد در غیراین صورت کمک اروپا حتی برای تحقق ظرفیت های کمی از برجام نیز محل تردید جدی است. بنباراین جمهوری اسلامی در شرایطی دشوار قرار گرفته است. ارزیابی واقعبینانه آنها را در دو یک دو راهی قرار می دهد که یا برجام ضعیف شده را بپذیرند و به جای حداکثر سازی منافع ، حداقل سازی آسیب های ناشی از خروج آمریکا را در دستور کار قرار بدهند یا اینکه مرگ برجام را بپذیرند.
البته مرگ برجام نیز با توجه به واقعیت های موجود شرایط سختی را برای جمهوری اسلامی ایجاد می کند. حتی اگر باز رویارویی و مقاومت مشابه سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲ تکرار شود، بعید است نظام توانایی اجرای آن را در میان مدت داشته باشد و در نهایت محبور می شود در دقیقه ۹۰ با امتیازات بیشتری داده و تسلیم خواسته های غرب شود. جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری تحت فشار غرب برای تغییر سیاست خارجی خود قرار گرفته است.