سید حسین شیرازی ، تقابل نظری و عملی با ولایت استبداد

آیت الله سید حسین شیرازی از چهره های خبرساز در هفته های اخیر سیاست ایران بوده است. او اگرچه فعال سیاسی نیست و تکیه اصلی نظراتش در حوزه مذهب نیز بر تفکیک دین و سیاست و نفی حکومت دینی در زمان غیبت معصوم استوار است، اما از  زاویه مخالفت با نظریه ولایت فقیه و زمامداران جمهوری اسلامی و مشروعیت زدایی مذهبی از جمهوری اسلامی پایش به میدان سیاست کشیده شده است.

برخورد اقتدار گرایانه نظام و دو بار بازداشت وی که اولی کمتر  از یک روز و دیگری قریب به دوازده روز به درازا کشید، عامل اصلی سیاسی شدن سید حسین شیرازی است. اکنون وی وجهه سیاسی پیدا کرده است به عنوان یک روحانی که به صراحت مخالفتش با نظریه ولایت فقیه را با استناد به مبانی فقه شیعه امامیه بیان کرده و در برخوردی بی سابقه ادعای  همطراز دانستن ولایت فقیه با ولایت رسول الله را با ادعای فرعونیت تشبیه می کند که در بیان قرانی مدعی اختیارات خداوند و تسلیم مطلق مردم در برابر اراده شخصی حاکم بود. سید حسین شیرازی به درستی منشا اصلی مشکلات کشور را نشانه رفته و شجاعت وی در خور تحسین است. اما سیاست ورزی سید حسین شیرازی از جنس سیاست روزی حرفه ای و یا معطوف به قدرت و یا شرکت در فرایند های سیاسی نیست، بلکه از سر مسئولیت سیاسی و شرعی وظیفه خود را در به چالش کشیدن نظریه و نهاد ولایت فقیه دانسته و می کوشد تا استدلال ها و براهین درون دینی خود را با استناد به قرائت سنتی از فقه جعفری در نادرستی نظریه حکومتی بنیانگذار جمهوری اسلامی را بیان کند.

برخورد حکومت با وی ابعاد و دلایلی گوناگونی دارد که می توان آنها را به شرح زیر دسته بندی کرد:

  • اختلافات تاریخی

نخست این برخورد را باید در بستر کشمکش قدیمی بین جمهوری اسلامی و جریان شیرازی ها دید که حتی ریشه در پیش از انقلاب و  اختلافات در عراق بین برخی از نزدیکان آیت الله خمینی و ناراحتی آنها از آیت الله سید محمد شیرازی دارد که حاضر نشد به پیشنهاد انها عمل کرده و با دست کشیدن از ادعای خود تایید کننده مرجعیت  آیت الله خمینی شود. بعد از انقلاب نیز طولی نکشید که سید محمد شیرازی منتقد جمهوری اسلامی و عملکرد آیت الله خمینی شد. تنش بین  جریان شیرازی ها با نظام در دوره رهبری خامنه ای تشدید شد و محدودیت عا علیه آیت الله سید محمد شیرازی افزایش یافت و دادگاه ویژه روحانیت شاگردان ، نزدیکان و پیروان وی را بار ها بازداشت و محاکمه کرد. بعد از ناکامی نهاد ولایت فقیه در رایزنی های پشت پرده، تهدید وفشار وزندانی کردن فرزندان واطرافیان آیت الله سید محمد شیرازی شروع شد. مدتی بعد وی در منزلش حصر شد. فرزندش سید مرتضی در زندان مورد اذیت و آزار قرار گرفت  و بعدا محکوم به زندان شد اما  در اثر فشارهای بین المللی محکومیتش لغو شد. اما طلاب از حضور در مجلس درس ایشان منع گشتند.بعد از درگذشت سید محمد شیرازی ، برادرش آیت الله سید صادق شیرازی رهبری جریان شیرازی ها در دست گرفت. حمایت سید صادق شیرازی از جنبش سبز و سخنان انتقادی نسبت به عملکرد نظام در سال ۸۸ باعث شد تا سخت گیری ها بر این جریان مذهبی افزایش ملموس یافته و تا آستانه حصر خانگی وی پیش برود . خامنه ای با انتساب ” شیعه انگلیسی” به جریان شیرازی ها زمینه  ترور شخصیت و تشدید اقدامات امنیتی علیه آنها را مساعد ساخت که تا کنون ادامه دارد.

حکومت بر روی نگاه تند شیرازی ها به اهل سنت در سالیان گذشته مانور زیادی داده که آنها را مجری پروژه غرب در تشدید اختلافات شیعه- سنی جلوه دهد. اگرچه بین نوع نگاه حکومت به اهل سنت با شیرازی ها تفاوت عمده ای وجود دارد، و از برخی جهات شیرازی ها در حوزه نظر  ظاهرا فاصله بیشتری با تقریب به اهل سنت دارند ، اما در عمل حکومت به مراتب بیشتر اهل سنت را در داخل ایران مورد اذیت وآزار قرار داده و حقوق آنها را تضییع کرده و در خارج از مرز ها نیز با  جلو بردن طرح رهبری بنیاد گرایی اسلامی شیعه محور ضدیت بیشتری با اهل سنت نشان داده است. در کشور های اسلامی که اهل سنت اکثریت دارند، جمهوری اسلامی متهم اول تلاش برای توسعه و بسط نفوذ شیعه و دامن زدن به درگیری های فرقه ای در جهان اسلام است نه شیرازی ها. برخی از مدافعان شیرازی ها چون یاسر الحبیب به نفرت پراکنی مشغول هستند ،اما بارها آیت الله سید صادق شیرازی  تمایز و نظر متفاوت خود را اعلام کرده است. در جریان ورود در سفارت ایران در لندن، نیز بیت شیرازی ها تصریح کرد که رعایت آداب و شئونات دیپلماتیک را به صورت مطلق برای پیروان خود ضروری می داند.

  • رشد گرایش به دوری از سیاست در حوزه های علمیه

در سالیان گذشته مقامات جمهوری اسلامی اعم از رهبری ، شیخ محمد یزدی دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و برخی از ائمه جمعه به کرات نسبت به گسترش دیدگاه های غیر سیاسی در حوزه های علمیه و بین طلاب هشدار داده اند. بروز تحولاتی در حوزه های علمیه و رشد تمایلات به دیدگاه های سنتی در کنار افزایش توجه بخشی از طلبه های به نو گرایی دینی از دو سو تقویت کننده گرایش های سکولار به معنای جدایی دین از دولت در پهنه سیاسی ایران شده است. این روند و افزایش حمایت از استقلال حوزه های علمیه از نظام و نگاه انتقادی به عمکرد حکومت باعث شد تا خامنه ای نگرانی از ریزش پایگاه نظام در حوزه های علمیه را تحت پوشش عبور از انقلاب صورتبندی کرده و نسبت به ان هشدار دهد که   «اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، ‘نظام جمهوری اسلامی’ در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت». این موضوع با توجه به اینکه شیرازی ها در روند تغییرات خود در دو دهه گذشته از منادیان نفی حکومت دینی و مدافعان جدایی دین از سیاست هستند، شکاف بین آنها و نظام را گسترش داده است.

 

  • اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶

اعتراضات سراسری دی ماه ۸۶ وضعیت جدیدی را در عرصه سیاسی ایران پدید اورده است. شواهد و قرائن نشانگر به هم خوردن موازنه قوا  بین نظام و مردم است و  مناسبات نیرو در حال تغییر است. در این شرایط نظام از نقطه تعادل خارج شده و برای خنثی سازی تهدید ها و هدایت موازنه قوا به نفع خود سیاست تشدید فشار ها بر جامعه و مخالفان سیاسی و مدنی را برگزیده است. ازاینرو نسبت به اعتراضات و انتقادات علنی شده احساس آسیب پذیری بیشتر می کند. سخنان انتقادی صریح سید حسین شیرازی علیه نظریه و نهاد ولایت فقیه که به شکل نظری و در چارچوب مذهبی بیان شده می تواند موج راه افتاده علیه رهبری در اعتراضات خیابانی را تقویت کرده و همپوشانی بین آنها و بخشی از جامعه سنتی مذهبی ایجاد کند.

بنابراین با توجه به عواملی که شرح داده شد، می توان فهمید که چرا سطح نزاع نظام با شیرازی ها به یک باره گسترش یافت و  شیرازی ها بیش از گذشته به عنوان تهدیدی  بزرگ از سوی تریبون های تبلیغاتی نظام معرفی شدند و سیلی از حملات  منبری، سیاسی و رسانه ای علیه  آنها با هدف تخریب از سوی  نیرو های حامی نهاد ولایت فقیه سازمان دهی شد که در راس آنها محسن اراکی از روحانیون مورد توجه خامنه ای قرار داشت که با به شکلی افراطی به اتهام زنی های بلااستناد پرداخت.

برخورد تند و بی حرمتی به آیت الله سید صادق شیرازی در جریان بازداشت پسرش در حالی که وی حکم رسمی احضار از دادگاه ویژه روحانیت دریافت نکرده بود، نشانگر هراس بخش مسلط قدرت از استمرار مواضع انتقادی نظری سید حسین شیرازی است. اما آزادی وی  در کمتر از دو هفته در عین حال این تصور را قوت می بخشد که دستگاه امنیتی کشور تدوام تنش بالا با شیرازی ها که می تواند فضای حوزه های علمیه را تحت الشعاع قرار دهد، را به صلاح نمی داند و اذیت و آزار صورت گرفته اقدامی مقطعی با هدف کنترل و مهار بوده است. همچنین ممکن است پروژه مورد نظر قرار است به صورت مرحله ای و غیر تعجیلی همراه با فراز و نشیب جلو برود.

اما آنچه آینده ماجرا را تعیین می کند، بیش از همه چیز به تصمیم آیت الله سید حسین شیرازی بر می گردد. اگر وی مشی کنونی فعالانه خود را که با پدرش تفاوت های ملموسی دارد ادامه داده و صریح تر به نفی نظریه ولایت فقیه و نظام سیاسی برآمده از آن بپردازد و مشروعیت مذهبی حکومت بیش از این زیر سئوال ببرد، آنگاه احتمال برخورد های امنیتی شدید تر وجود دارد. اما موفقیت این برخورد ها خود محصول شرایط جامعه و فضای حاکم بر حوزه های علمیه است. در صورتی که حرکت اعتراضی دی ماه از حالت وقفه و پراکنده کنونی خارج شده و دوباره بروز هماهنگ در قالب سیاسی پیدا کند ، هزینه برخورد امنیتی  با سید حسین شیرازی بالا بوده و حتی استعداد این را دارد که حرکتی در داخل حوزه های علمیه در همسویی با اعتراضات مردمی و علیه نهاد ولایت فقیه شکل بگیرد. حجم نارضایتی در بین طلاب و مدرسین و برخی از مراجع تقلید در حوزه های علمیه قم و مشهد بالا است.  هر برخورد حساب نشده امنیتی با توجه وضعیت شکننده تسلط نهاد ولایت فقیه بر حوزه های علمیه  و مراکز مذهبی کشور  ممکن است چون جرقه ای بر انبار نارضایتی های انباشته شده باشد.

در مجموع می توان نتیجه گرفت که مناسبات بین نظام و شیرازی ها با تشدید بحران وارد فصل جدیدی شده است. پسامد نهایی این فصل هنوز قطعی نیست . اما به نظر می رسد تحمل شیرازی ها برای حکومت در حوزه علمیه قم سخت تر شده است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.