سخنان متفاوت خامنهای، کمرنگ کردن خط تقابل و نمایش چراغ سبز برای تفاهم محدود در آستانه شروع برنامه روحانی در تنشزدایی هستهای، فضایی ایجاد کرده است که گویی این دو رویکرد همپوشانی دارند. تفاوتی بین آنها نیست و از منشا و مقصد مشترکی برخوردار هستند. اما آیا واقعیت اینگونه است؟ و هیچ تضاد و تعارضی بین این دو برقرار نیست؟
بررسی سوابق هر دو، و اتقاقاتی که باعث شد روحانی به عنوان هفتمین رئیس جمهوری انتخاب شود، مهر بطلان بر این تصور میزند. خامنهای فرد بکر و نا آزمودهای نیست. همچنین دشوار بتوان تصور کرد وی به یکباره مواضع غرب ستیزاش را کنار گذاشته و تصمیم به همراهی با افکار عمومی گرفته است!
خامنهای به شهادت کارنامه و سوابقش فردی است که بهای زیادی به نگاه راهبردی و انسجام در مواضع میدهد. در عین حال او یک اصولگرای ناب نیست، بلکه پراگماتیسم را به عنوان یک تاکتیک در خدمت رویکرد ایدئولوژیک قرار میدهد و از این رو در گذرگاههای حساس قائل به انعطاف کنترل شده است. او از عقب نشینیهای تاکتیکی نیز به خوبی برای پیشبرد برنامههایش استفاده میکند. ادامهی خواندن